دوشنبه ۳ دی
نارو شعری از مسعود
از دفتر شعرناب نوع شعر غزل
ارسال شده در تاریخ شنبه ۱۹ خرداد ۱۳۹۷ ۱۴:۲۴ شماره ثبت ۶۵۷۹۹
بازدید : ۴۸۶ | نظرات : ۵
|
|
میون حرفای قشنگت ،اسمی از من نمیاری...........توی این نم نم بارون،دوس دارم باهام بیایی
چشاتو بستی روی من ، از کی بی معرفت شدی تو............با تو حسه خوبی داشتم ، احساسی که سرد شد بی تو
عجب دنیایی داشتیم، پا به پای هم قدم می زاشتیم...........وای که چه حس و حالی داشتیم ، دست تو دست هم، دنیا رو ما جا میذاشتیم
روبروم یه عکسه بی حس ، که اتیش میزنه من رو....... منمو یه روحه خسته ، که به اون زدی تو نارو
وقتی که یادت می کنم ، همش سکوت می کنم..........به حرمته اون نفسات ،روزگار رو سر می کنم
|
نقدها و نظرات
|
سلام....خیلی ممنون و تشکر | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
ترانه زيبايي است