جمعه ۲ آذر
غم بس است شعری از احمد پناهنده
از دفتر نغمه ی دل نوع شعر دلنوشته
ارسال شده در تاریخ سه شنبه ۱۱ فروردين ۱۳۹۴ ۲۱:۱۴ شماره ثبت ۳۵۷۴۸
بازدید : ۱۰۱۶ | نظرات : ۱۴
|
آخرین اشعار ناب احمد پناهنده
|
غم بس است
غم بس است
اندکی شادی باید
زیرا
زندگی ادامه دارد
پس خوشا زندگی
شادا شادی
ما آمدیم
شاد گوییم
شاد نوشیم
شاد خوانیم
و شاد رقصیم
زیرا
جوهر اصلی زندگی
شادی است
فراموش نکنیم که زندگی نیاکانمان بر بستر شادخواری و شادخوانی و شادگویی و شاد رقصی، سفره ی شادمانی پهن کرده بود و غم را در سرسرای کاشانه شان، مکانی نبوده است و حتا در مرگ عزیزانشان لباس سپید می پوشیدند و باور داشتند که شادی و شادمانی ِ عزیز ِ فروخفته شان را باید در زندگان شکوفا کرد.
درود بر آنها که ما وارثانشان هستیم.
پس بر ما است که غم را به جایی بفرستیم که از آنجا آمد و یا آوردند.
و به جایش شادی و خنده های ِ مانع شده و به زنجیر کشیده شده را به استقبال بشتابیم.
همچنین در تارییخ سیستان آمده است:
وقتی که سپاهيان «قُتيبه»(سردارعرب)، سيستان را به خاک و خون کشيدند، مردی چنگنواز، در کوی و برزن ِ شهر – که غرق خون و آتش بود – از کشتارها و جنايات «قُتيبه» قصّهها میگفت و اشک ِخونين از ديدگان آنانی که بازمانده بودند، جاری میساخت و خود نيز، خون میگريست… و آنگاه، بر چنگ مینواخت و میخواند:
" با این همه غم
در خانه ی دل
اندکی شادی باید
که گاه نوروز است "
احمد پناهنده ( الف. لبخند لنگرودی )
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.