چشم سیاه دلــبرم ، چه ها نموده با دلـم
ببین که بی هوای اوکنون چه گشته حاصلم
.
کنون ز مروه دلم ، قصد صـــفا نموده ام
مگرکه لــطف ساربان ،رساندم به مـنزلم
.
امید زنـــده بودنم ، بهانـه ی سرودنـم
خزان عمرمن ببین دمی که از تو غــافلم
.
ماهیم و بدون آب ، فـتاده ام در تب و تاب
به دست حسرتی کنون، دل به هوای ساحلم
.
یوســفم و به راه تو به چاه بی قراری ام
مگر که چشم تو کند ، نظر به حل مشـکلم
.
امــید زندگانــیم ، بیاکه زنده ماندنم
به بودنت میـسر و بدون تو ، چه باطــلم
.
مرا بدون یوسفم ،چه حاجتی به پیرهن
اگر به دیده ترم ، نبــینمت مقــابلم
.
گوشه ی چشم اگر کنی نظربه خاک سرد دل
می دمداز نگاه تو ، ز مقـدمت گُل ازگِلـم
.
به دیدگان منـــتظر ز سال ها سرودنم
بگو به غیرحسرتم ،کنون چه مانده حاصلم
.
بیا ببین که سال ها ز درد انتـــتظارها
چشم سیـاه دلبرم چه ها نمـوده با دلم
=====
رومینا
باسلام خدمت مدیریت محترم سایت ناب و شما گرامیان و سپاس وافر محضر استاد دلجویی بزرگوار
بخاطر ویرایش نهایی