يکشنبه ۴ آذر
آخرین کبریت شعری از فرناز فرید
از دفتر عاشقانه برای تو نوع شعر ترانه
ارسال شده در تاریخ جمعه ۱۷ خرداد ۱۳۹۲ ۲۱:۵۸ شماره ثبت ۱۳۴۱۳
بازدید : ۱۰۶۵ | نظرات : ۲۵
|
آخرین اشعار ناب فرناز فرید
|
ِبكش ...آخرين چوب ِكبريت رو
روتنهاييام شمع روشن بكن
روي زندگيت باز بنزين بريز
بزن ريشه ي عشق و از بيخ و بن
منو تووي قلب خودت دفن كن
براي دلم شكل تابوت باش
بذار رو شقيقه م لبت رو ... بكُش
واسه مرگ من مث باروت باش
رو من از خودم تا خودم خط بكش
يه عمري غلط بودم و اشتباه
توو شعراي بي رنگو گاهي سپيد
شدم چند بيتي كه بودن سياه
دارم گم مي شم توو تن لحظه ها
دارم طرحي از يک قفس مي كشم
بيين بي تو باز مث سابق شدم
دارم بي تفاوت نفس مي كشم
داري مي گذري از مني كه نبود
داري حل مي شي تووي غم ها و درد
ببين بي منم زندگيت مي گذره
داري مرد مي شي ولي سرد سرد
چقد زندگي خالي و يخ زدس
پر از هيچ هايي كه از هم پرن
ندارن بهم اعتماد آدما
تموم قرارا بهم مي خورن
ديگه وقت پايان اين ماجراس
توو آغوشمون عشق جون مي كنه
من و با دلم باز تنها بذار
كه يه سايه همرام قدم مي زنه
فرناز فريد
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.