سيدكاظم حسينی متخلص به «داور» در سال 1300 هـ.ش
در شهر همدان به دنيا آمد. پدرش سيدمحمدعلي حسينی ملقب
به «روح الامين» مردی اهل ادب و با ذوق بود كه گه گاه شعر
می سرود و خانه خود را محفل شعر اديبان آن عصر كرده بود.
حسينی داور در چنين محفلی رشد پيدا كرد و سپس تحصیلات
ابتدایى و متوسطه را در زادگاهش همدان به پایان رسانید و در
سال 1319 از دانشسراى مقدماتى همدان فارغ التحصیل شد،
آنگاه به استخدام وزارت آموزش و پرورش درآمد و مدتى مدیر
دبستانهاى بابا طاهر و علویان شهر خود بود. چندى نیز در
تهران در دبیرستان مروى و دارالفنون به تدریس اشتغال داشت.
سید كاظم حسینى در جریان مبارزات سیاسى زمان دكتر محمد
مصدق به فعالیتها ی سیاسی پرداخت.
نخستین اشعار وى متعلق به سالهاى 1310 تا 1312 بود، در
سالهاى نوجوانى در منزل پدرش كه محل تجمع شاعران و ادباى
همدان بود، حضور مىیافت و از محضر آنها استفاده مىكرد و به این
ترتیب با فنون شعر آشنا گردید.
دیوان اشعارش متجاوز از سى هزار بیت است كه قسمتى از آن
در سال 1325 به نام روان الوند چاپ شد و در سال 1337 اثر
دیگرى از او به نام روى پل تجریش در همدان طبع و نشر گردید.
سید كاظم حسینى داور فنون شعر و عروض و قافیه را ازشاعر
عالی قدر استاد علی محمد آزاد همدانى (دبیر انجمن ادبی تربیت)
و مفتون كبریایى آموخت و از اعضاى انجمن ادبى آن شهر به
شمار مى آمد.
وي در 25 سالگي نخستين مجموعه اشعار خود را به نام
«روان الوند» در 180 صفحه در قطع رقعي در چاپخانه خورشيد
همدان به چاپ رساند.
در روي جلد اين اثر بيتي از اشعار خود را آورد:
ميل دارم بهر استقلال ايران خون نمايم
خاك ميهن را ز خون خويشتن گلگون نمايم
در سال 1328 دومين مجموعه شعر داور به نام
«ملكه حسن روی پل تجريش» به چاپ رسيد.
اين مجموعه بيشتر اشعار عاشقانه شاعر را در بر می گيرد.
محسن فتوحی (وي صاحب امتياز روزنامه كواكب بود كه اشعار
طنز خود را در مجله توفيق نيز چاپ میكرد)، در مقدمه
«روی پل تجريش» می نويسد: «... اما قطعه بسيار زيبای
روی پل تجريش تنها يك داستان خيالی يا يک اثر ساختگی
نيست بلكه مولود يک انگيزه غيرعادی و يک تحول عظيم روحی
در ايشان می باشد كه گويی بی پروا شاعر جوان ما را وادار به
تنظيم آن و افشای مكنونات قلبی خود گردانيده است».
داور در 16 تيرماه 1330 روزنامه «نامه تاريخ» را به صاحب امتيازی
و مدير مسؤولی خود در 4 صفحه در تهران چاپ و در همدان منتشر
كرد. مدت انتشار آن گويا چندان دوام نمی آورد اما در همان
مدت كم مقالات و اشعار آتشينی را به چاپ رساند.
در دی ماه 1369 از ايشان توسط هيأت علمی دانشگاه تهران و
يونسكو دعوت به عمل آمد تا در كنگره بزرگداشت فردوسی حضور
داشته باشد. شاعران و اديبان مدعو در حضور 400 نفر از
شخصيتهای برجسته جهان سخن گفتند و شعر خواندند.
حسينی داور نيز در تالار دانشكده ادبيات دانشگاه تهران اين
قصيده را قرائت كرد و مورد تشويق حضار قرار گرفت.
ابيات آغازين قصيده اين گونه است:
سخن سالار ايران راد فردوسی و ديوانش
زهی بر غيرت و مردانگی و فهم و ايمانش
سپهسالار بخرد را سپهبد در سخن گفتم
چنين گفتند مردان محقق نام و عنوانش
سپهدار كلام فارسی فردوسی طوسی
كه از ميهنپرستی بحثها دارد به ديوانش
داور در 16 تيرماه 1330 روزنامه «نامه تاريخ» را به صاحب امتيازی
و مدير مسؤولي خود در 4 صفحه در تهران چاپ و در همدان منتشر كرد.
داور در 24 تيرماه 1371 در سن هفتاد و يك سالگي دار فانی را
وداع گفت و در باغ بهشت همدان به خاك سپرده شد.
چنين بود آری مرا سرگذشت
كه داور دگر آبش از سرگذشت
بجويی و ديگر نيابی مرا
بگويند با تو كه او درگذشت