آنچه كه در كوباني و عراق و ساير نقاط فلات ايران بر سر كردهاي ايراني تبار اعم از ايزدي و شيعه و سني توسط گروه داعش مي آيد فاجعه اي است كه ديدن تصاوير آن گلوي هر انساني را مي فشارد . اين شعر با اين كلام ضعيف تقديم همه برادران و خواهرانم كه در غربي ترين نقاط فلات ايران زندگي مي كنند و اين روزها حالي خوش ندارند . مي دانم سخت است اما اميدوارم همچنان مقاوم باشند كه آنها ستودني هستند چون با دست خالي در مقابل داعش و كشورهاي پشتيبان آنها ايستاده اند .
هجوم بغض شبانه گرفته راه گلو
توهم ز سرخي خونابه عراق نگو
كسي صداي خون زمين را نگفت انگاري
نداد داغ جهان را ستاره دلداري
دوباره مهرپرستي بهاي خونين داشت
در اين زمين دوباره عدو بذرهاي نفرين كاشت
دلم گرفت از اين شيوه فراموشي
سياستي كه ديده و رفته به سوي خاموشي
يكي خموش و دگر در فلات ايراني
به زير پا نهاده همه مرزهاي انساني
صداي نام مقدس به كوچه جاري ماند
يقين خدا از اين عمل ناشيانه عاصي ماند
كسي ز موسم سلاخي زمين نسرود
جزاي مهرپرستان زمين پر خون بود
چرا به دفتر داعش جنين شده مرقوم
فلات عشق و مردم آن خسته و مغموم
چنانكه شعر تر هومن است در مرداب
عدالت است كه رفته به سوي مطلع خواب