سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

شنبه 22 دی 1403
  • تشكيل شوراي انقلاب به فرمان حضرت امام خميني -ره-، 1357 هـ ش
12 رجب 1446
    Saturday 11 Jan 2025

      حمایت از شعرناب

      شعرناب

      با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

      گرچه باغ من از درخت تهی ست در سرم فکر کاشتن دارم شعر را، عشق را، مکاشفه را همه را از نداشتن دارم...یاسر قنبرلو

      شنبه ۲۲ دی

      پست های وبلاگ

      شعرناب
      شعر محلی/فروزان شهبازی
      ارسال شده توسط

      فروزان شهبازي

      در تاریخ : پنجشنبه ۵ دی ۱۳۹۲ ۱۴:۵۸
      موضوع: آزاد | تعداد بازدید : ۱۵۸۵ | نظرات : ۵۵

       
      غزل لکی سراینده : فروزان شهبازی
      "نمزونی چه مه کیشم"
       
       
      ته پ مه رن شیویایه مردم تون خدا بونه دیارم
      حسرت دنیا مه کیشم گوش به نه ده نگ هاوارم
       
      شوولم کز کور و بی ده نگ چملم زویخه ماوارن
      کل دنیا   رمیایه  ئر سرم    بیه     لاوارم
       
      جم بیه زخم دروینم چوی لافاوه خم چه بوشم
      تل و توشی بردمه سی یسه مه هوشک داوارم
       
      خوش و ئاوال ئاساره گرّونه دلی مدومه
      نه مه که بی سرو سامون مدوما دوکت شاوارم
       
      نمزونی چه مه کیشم وختی دلداری دله مه م
      شه ل و شکت تک و تنیا کس نماوه پلامارم
       
      کل درل بسیایه رویم و کل هنالم بی مدایه
      بی تو زمگه چک و چولم نوینت کته آوارم
       
       
      برگردان فارسی :
       
      * بسیار آشفته و بی سامانم مردم شما رو بخدا بیایید و به من سر بزنید،دنیایی از حسرت را روی شانه هایم می کشم به صدای بلند فریادم گوش کنید.
       
      *شبهایم غم آلود و ساکت و بی سرو صدا و چشم هایم به جای اشک خون می بارند.،تمام دنیا روی سرم آوار شده و ریخته است ...
       
      *زخم های درونم انباشته شده اند و مثل سیلاب ویرانگری که کنترل نمی شود در حرکت است چه بگویم؟...این سیل غم تمام اسباب و اثاثیه و زندگی ام را با خود برده است برای همین است که من سیاهپوش و عزادارم .
       
      *خوش به حال ستاره که شب و روز در دلش آتش و نور برپاست نه من که بی سرو سامان هستم و شب و روزم شب است و سیاهی .
       
      * نمی دانی چه دردی می کشم وقتی دلم را دلداری می دهم اما خسته و کوفته و بی کس می مانم وکسی نیست دلداری ام بدهد.
       
      * تمام درها به رویم بسته است و  همه ی صداها و فریادهایم بی جواب مانده اند.
      تمام چادرهای عشایری یادت خالی از سکنه شده اند نبودنت باعث این همه درد کشیدن من شد.
       
       
       
      "پ.ن":
       
      خاک پای همه ی
      اهالی ناب شعر ناب
      به ویژه :
      استاد احمدی زاده گرانقدر
      دوستان کورد زبانم درسایت شعرناب
      رضا نظری
      حسین باران
      فرید عباسی
      طاها محبی
      و...

      ارسال پیام خصوصی اشتراک گذاری : | | | | |
      این پست با شماره ۲۹۲۳ در تاریخ پنجشنبه ۵ دی ۱۳۹۲ ۱۴:۵۸ در سایت شعر ناب ثبت گردید

      نقدها و نظرات
      تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.



      ارسال پیام خصوصی

      نقد و آموزش

      نظرات

      مشاعره

      کاربران اشتراک دار

      کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
      استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
      1