سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

چهارشنبه 3 ارديبهشت 1404
  • روز ملي كارآفريني
  • روز بزرگداشت شيخ بهايي
25 شوال 1446
  • شهادت حضرت امام جعفر صادق عليه السلام، 148 هـ ق
Wednesday 23 Apr 2025

    حمایت از شعرناب

    شعرناب

    با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

    ساده ترین درس زندگی این است ،هرگز کسی را آزار نده.ژان ژاک روسو

    چهارشنبه ۳ ارديبهشت

    پست های وبلاگ

    شعرناب
    آراس عبدالکریم شاعر اهل سلیمانیه
    ارسال شده توسط

    سعید فلاحی

    در تاریخ : ۸ ساعت پیش
    موضوع: آزاد | تعداد بازدید : ۵ | نظرات : ۰

    آراس عبدالکریم 
    آقای "آراس عبدالکریم" (به کُردی: ئاراس عەبدولکەریم) شاعر کُرد زبان ساکن سلیمانیه است.
    وی همسر شرمین ولی دیگر شاعر کُرد است.
    از وی مجموعه شعری با نام "من در کودکی باغچه بودم"، منتشر شده است.
     
    ◇ نمونه‌ی شعر:
    (۱)
    آفتاب از مهاباد طلوع می‌کند 
    و در قامشلو غروب می‌کند 
    تخم چشممان دیاربکر است و 
    قلبمان در کرکوک می‌تپد 
    لر و زازاکی و هورامی 
    کرمانج و بادینی و سورانی 
    در هر آیین و دینی که باشیم
    هر کُردیم و کردستانی.

    (۲)
    چه بشود یا نشود،
    من همه‌ی غروب‌ها را به آسمان می‌دهم،
    چه منعی دارد 
    که باد مست و سرخوش باشد 
    پنجره‌ای برای من که پیدا می‌شود 
    اندکی مرا به وجد آورد و 
    با پرتویی نارنجی
    راه و رسم خورشید بودن را برایم بجا بیاورد...
    همه‌ی باغچه‌ها برای طوفان!
    چرا که نه؟!
    تن برگ‌ها به سلامت،
    در هر حال پاییزی از راه خواهد رسید 
    پیراهنمان را از شبنم خیس کند
    در هر صورت درختی پیدا می‌شود که خیسم کند و 
    و به آرامی، قدم‌زنانی سبز در تن من انجام بدهد...
    همه‌ی فانوس‌ها برای شب!
    تن تو سلامت،
    من هیچگاه بدون پروانه نخواهم ماند،
    تو را داشته باشم 
    نه ستاره‌ای خانه‌ام را ترک می‌کند و 
    نه گلدانی دلش از من خواهد شکست 
    خانه‌ام را خراب و خالی خواهد کرد...

    (۳)
    [برای کرکوک، که چشم و دل و جانمان است]
    این عراق،
    این طاعون خفته میان دجله و فرات،
    این فاضلاب متعفن از بغداد خارج شده،
    با سنت و تاریخ ننگین، زنده به گور کردن دخترانش
    و تمدن شرم‌آور مملو از کنیز و غلام و برده‌اش،
    با آن همه سهم از اولیا و انبیایش 
    با انگشترهای همه‌ی خلفایش 
    برگی بر شاخسار درختان باغ زندگی ما کُردها نمی‌گذارد!
    گرچه تبر میان دستان خود ما 
    این تبر خائن در خانه‌ی ماست
    و درخت به درخت کردستان  را مبدل با تابوت برگ‌ها کرده است 
    تبر خیانت کار ما!
    ما... ما!
    تف به ما!

     
     
    شعر: #آراس_عبدالکریم
    برگردان به فارسی: #زانا_کوردستانی

    ارسال پیام خصوصی اشتراک گذاری : | | | | |
    این پست با شماره ۱۵۵۷۹ در تاریخ ۸ ساعت پیش در سایت شعر ناب ثبت گردید
    ۱ شاعر این مطلب را خوانده اند

    نقدها و نظرات
    تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.



    ارسال پیام خصوصی

    نقد و آموزش

    نظرات

    مشاعره

    کاربران اشتراک دار

    محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
    کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
    استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
    1