صفحه رسمی شاعر امیر منصور جلالی
|
امیر منصور جلالی
|
تاریخ تولد: | دوشنبه ۵ اسفند ۱۳۴۷ |
برج تولد: | |
گروه: | افراغ اندیشه |
جنسیت: | بدون اطلاعات |
تاریخ عضویت: | چهارشنبه ۸ خرداد ۱۳۹۲ | شغل: | بدون اطلاعات |
محل سکونت: | بدون اطلاعات |
علاقه مندی ها: | ورزش جهان گردی موتور سواری پرورش گل |
امتیاز : | ۱۲۰۲ |
تا کنون 140 کاربر 501 مرتبه در مجموع از این پروفایل دیدن کرده اند. |
درباره من: سلام درود بر شما عزیز/ نقاشی وخوشنویس و کار های سنتی انجام میدهم شعر ونمایشنامه نویس ومدرس خاواده هستم علاقه به نوشتن وخواندن وعکاسی ومشاوره با کودک بسیار دوست دارم برای تما می شما دوستان آروزی توفیق وسلامتی تان دارم گل باشید تا کنارم باشید |
|
|
|
اشعار ارسال شده
ثبت شده با شماره ۲۹۴۲۴ در تاریخ چهارشنبه ۵ شهريور ۱۳۹۳ ۱۷:۲۱
نظرات: ۱۴
|
|
از مرد مگو ، واز چراغ مپرس ...
|
|
ثبت شده با شماره ۲۸۳۹۴ در تاریخ جمعه ۳ مرداد ۱۳۹۳ ۰۰:۰۸
نظرات: ۲۶
|
|
در ابر های دور
من با خیال خویش ...... ...
|
|
ثبت شده با شماره ۲۷۶۹۹ در تاریخ چهارشنبه ۱۱ تير ۱۳۹۳ ۱۹:۰۷
نظرات: ۶۴
ثبت شده با شماره ۲۷۱۵۸ در تاریخ چهارشنبه ۲۱ خرداد ۱۳۹۳ ۱۷:۲۹
نظرات: ۴۵
ثبت شده با شماره ۲۷۰۰۵ در تاریخ پنجشنبه ۱۵ خرداد ۱۳۹۳ ۱۶:۱۶
نظرات: ۳۵
مجموع ۳۶ پست فعال در ۸ صفحه |
مطالب ارسالی در وبلاگ شاعر امیر منصور جلالی
|
|
دختر کی به میز کار پدرش نزدیک می شود وکنار آن می ایستد پدرکه به سختی گرم کار وزیر ورو کردن انبوهی کاغذ ونوشتن چیزی در تقویم خود بود .اصلا متوجه حضور دخترش نمی شود تا اینکه دختر
|
|
سه شنبه ۸ بهمن ۱۳۹۲ ۰۲:۴۵
نظرات: ۸
|
|
دختر جوانی چند روز قبل از عروسی اش،؛آبله سختی گرفت وبستری شد. نامزد او به عیادتش رفت ود رمیان صحبت هایش از در د چشم خود نالید . بیماری زن شدت گرفت وآبله تمام صورتش را پوشاند .مرد جوان عصا ز
|
|
جمعه ۴ بهمن ۱۳۹۲ ۲۳:۵۷
نظرات: ۱۶
|
|
ادب یا محبت خر جی ندارد ولی همه چیز خر یداری می کند . 2- کج خلقی شامگاه آشفتگی است 3- فرزانه کسی است .که همواره بر خویش حکم فرماست 4- یک زن تا زمانیکه ازدواج نکرده
|
|
جمعه ۲۷ دی ۱۳۹۲ ۲۱:۱۱
نظرات: ۰
|
|
سریع تر ین دوربین دنیا -ساخته شد. این دور بین می تواند از خانمها در لحظه ای که دهانشان بسته است عکس بگیرد
|
|
پنجشنبه ۲۶ دی ۱۳۹۲ ۰۰:۵۱
نظرات: ۰
|
|
کچلی بود که دستش می انداختند ومی گفتند تو باید زن کچل بگیری . روزی کچل جوش آورد وبه قصر حاکم رفت تا شکایت کند .چون از در وارد شد ،سر بازان اورا گرفتند وبه زور بردند وروی تخت شا
|
|
پنجشنبه ۲۶ دی ۱۳۹۲ ۰۰:۴۹
نظرات: ۰
مجموع ۵۸ پست فعال در ۱۲ صفحه |