شنبه ۱۵ ارديبهشت
|
|
خدمتتان عرض کنم ای عارضون !
که سلامتی تان ، هست تمامِ آرزوم
|
|
|
|
|
صبح دیگر دفتری وا می کنی
گفته ها هر روز را تکرار می کنی
درد امروز را با زخم دیروز در مان می
|
|
|
|
|
بو گجه ده هر گجه یه تای
یوخسان دیه سن منه لای لای
|
|
|
|
|
(بحر طویلیست غزلگونه تقدیم به شما دوستان ناب)
|
|
|
|
|
داستان واقعی از زندگی عده ای از مردم این سرزمین که در فقر دست و پا میزنند و ما شاهد هستیم و کتری آ
|
|
|
|
|
زیر شاخ و برگ های کاج
در سرخی غروب باد ملایم می رفت...
|
|
|
|
|
آدمیزاد است دیگر ، ساده عاشق می شود
|
|
|
|
|
دیدم به خواب آمده ای ، در رکاب تو
عیسی عصا به شانه اجساد می زند
|
|
|
|
|
بارِ اول دیدمَش باران بود
بارِ آخر خاطراتُ
نم نمِ باران بود.
آگرین_یوسفی
|
|
|
|
|
یک آدمِ سرد و بی وفا خواهم بود
|
|
|
|
|
میدان شهر ما محل گشت و گذار مردان و پسران در رفاه بود
|
|
|
|
|
شهادت حضرت زهرا س تسلیت باد
|
|
|
|
|
گفتهبودم که دلم غمگین است؟ایناست..
|
|
|
|
|
ما چو دسـتور زبان عشــق را آموختیـم / عاشقـانه حافظـا مای مظفّر سوختیم
|
|
|
|
|
بیچاره تک درخت بلندی که ناگزیر...
|
|
|
|
|
به تَمنّای تماشای تو لبریز ، نگاهم/
چشم براه نِگَهت از سَرِ شب تا به پگاهم
|
|
|
|
|
در بهار عاشقی،دستی به کف آرد خزان
|
|
|
|
|
سراغ دلم،جهان همه گویا،مگر با تو نگفتم!
عزیزم،از هیاهوی تو،بر این دل،فریاد رسد
خدا،سوق دهد عشق،معن
|
|
|
|
|
چقدر حرف از اندوه و رنج و غم بزنم
زناگواری وضع زمانه دم بزنم
|
|
|
|
|
من پر از ذوقم برای ساختن همراه تو
|
|
|
|
|
گویند به من ،ز شعر ، شادی باید(ویرایش 1402/09)
|
|
|
|
|
این مستی کورانه ز دوران تا کی؟ (ویرایش 1402/09)
|
|
|
|
|
گرنظری کنی نگام معجزه میشود برام
درد هزار ساله را نام تو میدهدشفام
|
|
|
|
|
دلشوره های واهی ،
روی دفتر کاهی
اثر میگذاشت همیشه
مردک کشید آهی
کشید یه دونه ماهی
|
|
|
|
|
بامعرفت.انسانشناس
در عمل هر کس که دارد معرفت
هر کجا با او توباشی با صفاست
معرفت را پیشه کن در راه
|
|
|
|
|
چون اناری نیمه آویزازدرخت
می خوردهردم ترک قاب دلم!
|
|
|
|
|
خاکسترش به باد رفت ،جهانش خراب شد
بیچاره آن تن چون سَرو ناز، خاک وآب شد
|
|
|
|
|
در بركه ساكنیم و به دریا نمیرسیم
درگیر لحظهایم و به فردا نمیرسیم
|
|
|
|
|
زطایف عشقی از حلقه ی گیسوی چه می دانی
در انتظار شب وصل وزحرمت زفافی چه می دا نی
محضرعشق
|
|
|
|
|
سخت است درد دوری و هجران خدا نکند که کسی به این بلا مبتلا شود . که هم جگر سوز است و هم انسان را بیم
|
|
|
|
|
سنگقبرت را عزیزممن تماشا می کنم
خوبمیدانمکهرفتی باز حاشامیکنم
|
|
|
|
|
سـخـن هــر قـدر زیـبـا هــم کـه بـاشــد :
مـهـم کـردار و سـرسـخـتانـه ؛ شـک کـن
|
|
|
|
|
پرواز فرو ریخته از سیطره ی بال
|
|
|
|
|
آن مه قدسی که باشد پر ز نور
میزند طعنه به یار پر ز شور
آن چنان یاران بی تابند وصبر
|
|
|
|
|
دل برای سکه ی کم قدرِ دنیا خوش نسازم ..
|
|
|
|
|
کودک اندوه، با سنگ می شکند، شیشه ی احساس را، در غروب...
|
|
|
|
|
چه شیرها که پای سیخ و سنگ دیده ام
|
|
|
|
|
بر شاخه ها جان می کَنَد برگی میان باد
دل کندن و تنها شدن لعنت به پاییز باد
|
|
|
|
|
تا به خود آمدیم
بوی پاییز از گنجه مادربزرگ پرید
|
|
|
|
|
اتمسفر فردا ها
را نورانی کنیم
تا پرواز ها
لغو نشود
|
|
|
|
|
ناگهان من ماندهام در گوشه این قلب خویش
|
|
|
|
|
پاییز وقتی به ماه آذر می رسد
|
|
|
|
|
گم شدن هم چارهای در موی پیچ اندر خم است
|
|
|
|
|
تا که اطراف قمر کوکب و اختر باشد
|
|
|
|
|
حال و روزم چون شبیخون خورده از تاتارهاست
گریه کار هر شبم، بر شانه ی دیوارهاست
|
|
|
|
|
با آن نگاه آشنای گاه گاهت
|
|
|
|
|
درمیانه ی اینهمه ناامنی
باید خوابید ولی ،
خوابی خرگوشی
|
|
|
|
|
قرص خنده دادم
به لب هایم
گریه خوابَ ش برد
|
|
|
|
|
میشود آغازبخشِ نوبهارانم شوی ؟
|
|
|
|
|
عشقی که برین باشد انکار نمی باید
|
|
|
|
|
بچه بودم گریه میکردم همیشه
|
|
|
|
|
در هوای عشق خود روح و روانم بردهای
راه در ژرفای قلب مهربانم بردهای
|
|
|
|
|
سید علی خامنهای رهبر ایران
فرمود که نابود شود لشکر شیطان
|
|
|
|
|
سهراب،
آیا قایت جا دارد؟
برای من و خاطراتم،
برای درد و غم هایم،
برای کوله بار خستگی هایم،
جا د
|
|
|
|
|
🎂❤️دختر ناز و زیبا، فرشته خوب ما❤️🎂
🎂❤️یکسال دیگه سر شد، تولدت شد حالا❤️🎂
|
|
|
|
|
ای وصیِّ مصطفی شاه دوعالم یاعلی
ای قسیمِ جنَّت و دوزخ تویی نفس نبی
|
|
|
|
|
بردستنبی عصایاعجاز بتولاست
براهلیقین دوبالپرواز بتولاست
|
|
|
مجموع ۱۲۳۸۴۲ پست فعال در ۱۵۴۹ صفحه |