سه شنبه ۱۱ ارديبهشت
|
|
چه زخمی بدتر از زخم زبان است
|
|
|
|
|
ظاهرت مثل فرشته
باطن ات مثل دیو
|
|
|
|
|
هر آن فردي كه بر من ، پُـر ضرر بود
يقيناً از همان افـراد ، شـر بود
م
|
|
|
|
|
دُر غلطان آنگهی یابد ثمن
چهره پوشد سالها اندر صدف
|
|
|
|
|
آغاز یک سکوت
در فصل سرد تنهایی من
لحظه های تولد کلام در خیال خشکیده
|
|
|
|
|
یک مگس آمد سراغم صبح زود
ای که نفرین بر همه ذات حسود
|
|
|
|
|
دیگه بینِ ما چیزی نمونده
هر چی خاطره داشتیم سوزوندیم
رویِ خاکسترایِ جا مونده
نشستیم و اَز جدایی خ
|
|
|
|
|
تو روزی در اقیانوس اشک من غرق خواهی شد...
|
|
|
|
|
دل ، انار سرخ پاییز وجود ست
دانه هایش رنگین،
احساسش خونین،
|
|
|
|
|
مائیم و فتنه بازان یارب بلا ببخشا
|
|
|
|
|
بیچاره این گل زرد
هر لحظه رو به سویش
|
|
|
|
|
اَره زمان برگ هایم
را میریزد
شاخه هایم را قطع
میکند
و تنه بی جانم را
به افول می کشاند....
کنا
|
|
|
|
|
هر شبم خوابی پریشان بود تکرار
قطاری در سیاهی های شب
می رفت و من جامانده اش بودم
و همچون کودکی درم
|
|
|
|
|
در طلب روی یار، دیده ی سر چاره نیست
دیدن رویش بجز، از دل و از ناله نیست
|
|
|
|
|
دل بکن از روروئکت
خدا دهد چرخ جهان
|
|
|
|
|
دو چشمت آسمونی از ستاره
نذار تا اَشک تنهایی بباره
بگیر دست مرا یک بار دیگر
شروع عشق ما باشد دوبار
|
|
|
|
|
عشق تنهایی غریب که در دل می ماند
کاغذها همه جا خالی از واژه ،کتابها سفید
|
|
|
|
|
به مادرت گفته ای
آش دلم خواسته
او به چه شوقی ببین
غذایت آراسته
غذای امروز هست
آنچه که میخوا
|
|
|
|
|
وقتی بهارآمدودردشت ها بخُفت....
|
|
|
|
|
گهی ییلاق و گه قشلاق گردُم
|
|
|
|
|
شاعری طعم و طراوت می دهد
توهم بگو اشعار مثل برگ نوازش می دهد.....
|
|
|
|
|
آیه های شرم من تفسیر میشد بد نبود
بزدلِ روبهصفت چونشیر میشد بد نبود
|
|
|
|
|
مهربان خدایم مرا سخت بفشار در آغوشت...
|
|
|
|
|
حرف اخر
عشق یعنی زندگی در کنار عاشقان بالندگی
عشق یعنی ساخت
|
|
|
|
|
صدد گرانمایه ریزد ز نگاه تو
|
|
|
|
|
دیگر این پائیزِعمر، بی ربیع است
|
|
|
|
|
اولین شعر(آهنگ قلب) برای امام عشق،امام حسین(ع) درتاریخ هفدهم و هجدهم ابان بعداز اولین سفر کربلا (ارب
|
|
|
|
|
جلاد شهر کلمات درهمم توی سرم
با حکم قلم به محکمه میبرم
دفترم شده قربان گاه واژه های الکی
در م
|
|
|
|
|
ديد بشر ، مي بُوَد از كردگار
تا نـگرد ، قدرت پروردگار
گر زِ خدا
|
|
|
|
|
پنجاهسالگی یعنی اوج
یعنیفتح قلهٔ زندگی
|
|
|
|
|
چشمان تنگ و لبی چون انار داشت
از ساوه تا میانه ی چین اعتبار داشت
|
|
|
|
|
من تو را در لابلای روح و تن ، گُم میکنم...
|
|
|
|
|
با استقبال از شعر اردلان سرافراز
در این قفس نشسته ام ، از این حصار خسته ام
بال و پرم شکسته او ، ک
|
|
|
|
|
مُلک و مَلَک به یک جا سر خم کند به پایت...
|
|
|
|
|
در فرصت عشق ثانیه ای تاخیر نسیت
بر زبان آوردن جمله لحظه ای تدبیر نیست
|
|
|
|
|
خواب می بینم ماهی شده ام
یونس را خورده ام
به دهان فرو برده ام
|
|
|
|
|
باز داره بارون می زنه
به پشتِ شیشه یِ چشام
بازم دارم غرقت می شم
حتی اگه خودم نخوام
باز داره می س
|
|
|
|
|
مقابلم که می نشینی
چشمانت حریف می طلبند
در کارزار ِ عقل و احساس
کمان ابرویت را که
خم میکنی
عقلم
|
|
|
|
|
دلم تنگ و دلم تنگ و دلم تنگ
دلت سنگ و دلت سنگ و دلت سنگ
خدایا چاره ای پروردگارا
دل او با دل من می
|
|
|
|
|
یک روز سیاه وابری و سرد زمستان بر بلندای ان سپیده سر کوهستان
می دیدم رخی از یا
|
|
|
|
|
لیلای تنها
شاعری دل خسته ام ای عشق زیبا بی تو باز
می کشم بر بوم دل یک رازِ شیدا بی توباز
رازه
|
|
|
|
|
کارم , شده اینکه این دل
بریزه بهم این دل
این دل پر غمه
با کی کنه درد و دل
دردو , بیا اینو کم کن
|
|
|
|
|
برای بدرقه ام امدی ولی گفتی
" به عزت و شرف لا اله الا الله "
|
|
|
|
|
زمستان باشد یا پاییز
فرقی نمی کند.
|
|
|
|
|
ای دل دیوانه، تو چرا لج میکنی
ای دل دیوانه بگو تو از چی پری
|
|
|
|
|
کوتََه سفری به زادگاهم کردم
اسبابِ شرر به دل فراهم کردم
با چشمِ دلم گذشته ها را دیدم
|
|
|
|
|
هر چه جستم عشق را بی پرده در عالم، نبود
عشق را بی عاشقی خواهم، لحظهای عریان بیا
|
|
|
|
|
بـنــازم مــن بــر آن دشــنـه نـــبُـرّد دســتـهٔ خــود را ..
بر آن دوست شـرم بادا باد به نامـردی خ
|
|
|
|
|
علفهای سبزی که می سوزند
یادآور طعم تلخی است
که نُه ماهِ پیوسته به تاریخ
هرشب زیر دلم می زد
وطوفا
|
|
|
|
|
روزای بعد از تو
سکوتو تنهایی
نیستی ولی انگار
هنوزم اینجایی
|
|
|
|
|
با تو می گویم خدای مهربان
قلب من چندی ست با غم می زند
فقر و درد و زخم های مرد و زن
خنجری بر پشت ق
|
|
|
|
|
نیاموخته باذن او بخواندی کلام قرآن را
بنام پروردگاری که آفریده است نوع بشر
|
|
|
|
|
غزلی خواند به طنزینه جوابش دادم
|
|
|
|
|
به تو مربوط نیست شاعرجان!
زندگی را عذاب می گیرد
|
|
|
|
|
آن چنان پک می زدی سیگار را
|
|
|
|
|
حاضرم صبر کنم، منتظرت می مانم
|
|
|
|
|
گوی دنیا لذّتی ای دوستان بر من نداشت
ترکتازی حاصلی غیر از زمین خوردن نداشت
|
|
|
|
|
بس که خوردم یک شب از قند فریمان لبت
|
|
|
|
|
پیر ست به معراج دین شاه ایوان مه نگار
از خطا پوشی گنا ه در نگاه مه نگار
این بغض که امروزجهانی دام
|
|
|
|
|
کاش بعد از تو دلم گریه ی بسیار نداشت
|
|
|
|
|
من به جای خالی ات حتی وفادارم هنوز
|
|
|
|
|
ای شقایق ...رها کن ...این خیال دور را
|
|
|
|
|
افق به تماشا نشست امضای خدا را
|
|
|
|
|
زائرانِ مستمندت را توحجّ وعُمره ای/
ای صفا ومروه ی طاها به دادم می رسی؟
|
|
|
|
|
دلم دیوانه گی اش ، ازحد گذشته
مجبورشدم ، زنجیرش کنم
|
|
|
|
|
جان من تكيه گهي نيست به دنيا ، نه قرار
مسأله كشتي نوح(ع) است،نه نوحس سر كا
|
|
|
مجموع ۱۲۳۷۶۱ پست فعال در ۱۵۴۸ صفحه |