سه شنبه ۱ خرداد
|
|
از چشمانت بپرس
چند بهار
پرستو
در پستوی نگاهم
لانه کرد و
به هوای آسمان ابری تو پرواز
سیب س
|
|
|
|
|
به نی گر دل سپردی غافل از گله نشو چوپان
|
|
|
|
|
میان ماه من تا ماه گردون......هزاران انحراف و اختلاف است
|
|
|
|
|
به تو میاندیشم
و به آن ناوک مژگان که به قلبم بنشست
شب بی خوابی من حاصل احساس تو بود
.....
|
|
|
|
|
در این آشفته بازاری که گفتم.
تکی هم ادعا دارد که جفتم.
|
|
|
|
|
گر شود عشق دوا و معشوقـه نسخه پیـچ :
پـیکـر نـاخـوش و تـن بـیـمـارم ؛؛ آرزوسـت
|
|
|
|
|
لاکپشت و کژدم
کژدمی با خودش سخن میگفت
کاش میشد گذر کنم از رود
|
|
|
|
|
از این گریه هایی که کردم بخر
|
|
|
|
|
باز؛
دیدم مرگِ یک پنجره را
|
|
|
|
|
ای آدمک های پر مدعای فانی / آماده باشید واسهی نظم جهانی
|
|
|
|
|
مامانی، قربون آهنگ صدات
مامانی، فدای اون لالایی هات
سایه ات بر سر من، تا به ابد مانگار
|
|
|
|
|
اگرخوشحالی از دنیای رنگی
چرا مستأصلی پیوسته لنگی ؟
|
|
|
|
|
روزِگاری میرود عمرِ گِران آگاه باش
|
|
|
|
|
کجا خواهد رود عشقی که تنها می شود
که سرگرم هزاران شاید و اما می شود
|
|
|
|
|
نمی پرسد کسی احوالی ازحالی که من دارم
نباشد باخبر یک تن ازاحوالی که من دارم
|
|
|
|
|
به جز خیال نماندهست از بدن ما را
خوش آن شبی که بپوشی چو پیرهن ما را
|
|
|
|
|
حیف از هبوط آدم و حوا ز فردوس برین
یک سیب خوردن ارزش عمری پشیمانی نداشت
احمدصیفوری
|
|
|
|
|
چشم های آبی چون آسمانت دیدنی ست
پر زدن در آسمان بی کرانت دیدنی ست
|
|
|
|
|
رفتنت را هیچ کس در این جهان باور نداشت
جانسپاری تو هولی کم تر از محشر نداشت
|
|
|
|
|
ای کاش با هر بهاری دلمان هم بهاری میشد
ای کاش با هر خزانی غم ما هم خزانی میشد
ای کاش وصال ماه و
|
|
|
|
|
در قالب چشمان من دیوان شعری
|
|
|
|
|
بی دلیل نیست
به ما می گویند
انسان یونیورسال
|
|
|
|
|
آی سهراب..
هزار بار،،
هزاران بار،،
چشمانم را شستم...
|
|
|
|
|
مثل همان رسمم که نااهلم ولی بابم...
|
|
|
|
|
من از دردِ زمانه پیر و بیمار و عصا لازم
|
|
|
|
|
صبح بخیر..22
صبح است
نه وقتِ خواب است
عمر در گذرست
ساعتِ شتاب است
ره پر خطر و...
پر پيچ و
|
|
|
|
|
ترس
برادر مرگ بود
....
اما
|
|
|
|
|
نـادم و شرمنـده نـزدت سر بـه زیـر
چون نبودم بنده ای در سلکِ کیش
آن زمان در خـود نمیگنجم کـه تـو
|
|
|
|
|
حیاتی عاری از احساس و آزادی رباتی
|
|
|
|
|
من از دورترین شروع صبحگاه آمده ام
من یه ماهی ام دراین رود رها
|
|
|
|
|
زخمی دهان بازکرده
ناامید از مرهم
|
|
|
|
|
سهم تو از آسمان یک نگاه ساده بود
سهم من یک ناگهانِ از قلم افتاده بود
|
|
|
|
|
بگیر تقاصت را از این دنیا به خنده ای
"یک موی از خرس کندن هم غنیمت است"
|
|
|
|
|
زورقی بشکسته ام در دامن دریا رها/گه نسیمی ره گشاید، گاه طوفان رهنما
|
|
|
|
|
از جرم ثانیه ها
تا شلاق بر پیکر زمان
پشت تاریخ خونین
ساعت چون ریزعلی
پیراهن از تن خود درآورده
|
|
|
|
|
کنارت دشمنانت مینشینند و نمیدانی
که فرعون کم نبوسیده ست پیشانی موسی را
|
|
|
|
|
لبخند تو
آوای مستانه ی کبکی ست
که در هوهوی باد
بر گستره زاگرس
جفت خود را عاشقانه می خواند
از
|
|
|
|
|
چشم تا وا می شود ، دل هم هوائی می شود
|
|
|
|
|
می سوخت در هیزم آتش غیرت معجنون
آنگاه که زلف پریشان لیلا را
در دستان باد می دید ....
|
|
|
|
|
منم شکستهء بی بال ، مرغ سرگردان / اسیر خشم تو ، ای چشم محفل طوفان.
|
|
|
|
|
مقصد رود از کف که تو مدهوش شوی، آه
هـوش از دلِ عـقـلت بـبـَرد غـفـلـتِ بـیـجا
|
|
|
|
|
ماه با صیقل آغوش تو برّاق آمد
|
|
|
|
|
در این شهر بی معنی واژه ها/صدایم بزن نام من نام توست
|
|
|
|
|
و عشق آنگاه که
برف سپید را بر صورتمنشاند
و قامت سروم را
به پست ترین نقطه کشاند
تو را من آنجا
|
|
|
|
|
ایستاده در تند باد حوادث
وپریشان کرده گیس هایش را
فریاد میزند
مصیبت جا مانده در شهر را
مجنون وا
|
|
|
|
|
از میخک و یاس و رازقی حرف بزن...
|
|
|
|
|
درون پیله خوش بودم چرا پروانه ام کردی
|
|
|
|
|
بدجور شیدایت شدم بانوی پاییزی
|
|
|
|
|
شعر درباره شهید طیب حاج رضایی حُرّ نهضت خمینی
|
|
|
|
|
دست بردار از سرم ای عشق من آزرده ام
|
|
|
|
|
غم از روز ازل با من سرشته
|
|
|
|
|
✍️Free verse
m.madhoosh☄️
|
|
|
|
|
گفتی برای دیدنم دنیایت را تعطیل کن
|
|
|
|
|
شب آمد و بر سرِ خود انداخت دوباره ،
یک روسریِ قشنگ ، با یکعالمه پولک
|
|
|
مجموع ۱۲۴۲۳۳ پست فعال در ۱۵۵۳ صفحه |