جمعه ۱۴ ارديبهشت
اشعار دفتر شعرِ عصر پاییزی شاعر بهاره کیانی قلعه سردی(بهار)
|
|
بی تو با روح تن خسته از این جان چه کنم؟
|
|
|
|
|
از دل من، چه کسی بر تو سزاوارتر است
یا به افیون نگاه تو گرفتار تر است
|
|
|
|
|
تو شدی بانی و انگیزهی هر شعر و غزل
تا که آمد بر لبـم طعـم خوش ناب عسـل
|
|
|
|
|
در جواب بیوفایـے، عاشقے کارے شده
عشق پاسخگوے دلهاے ز غم عارے شده
من نمےدانم کدامین حرف من آزرد
|
|
|
|
|
من از دلشوره های لحظهی دیدار میترسم
از این بی رحمی دل از سر اجبار میترسم
از این تاریکی شبهای یل
|
|
|
|
|
نقش بر آب شده ، فکر و خیالات سرم
چه بگویم که ز داغ که چنین خون جگرم
از همان لحظه که دیدم ،
|
|
|
|
|
وقتی دلت درگیر عشقی اشتباهی میشود
دنیای تو در پیش چشمانت سیاهی میشود
وقتی نمی یابی خودت را در ت
|
|
|
|
|
نتوان گفت دل از چشم تو تابــے دارد
یاکه این غمزده از عشق تو خوابی دارد
نتوان گفت که آرامش دنیا
|
|
|