سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

شنبه 22 ارديبهشت 1403
    4 ذو القعدة 1445
      Saturday 11 May 2024
        به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

        شنبه ۲۲ ارديبهشت

        کتابِ تاریخ

        شعری از

        بهمن بیدقی

        از دفتر شعرناب نوع شعر آزاد

        ارسال شده در تاریخ يکشنبه ۱۱ اسفند ۱۳۹۸ ۰۸:۴۳ شماره ثبت ۸۲۱۱۰
          بازدید : ۳۶۹   |    نظرات : ۱۰

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر بهمن بیدقی

        کتابِ تاریخ
         
        عاصی شده بود
        همه ی کتاب های تاریخ ،
        از شروع تا به کنون را آورد ،
        چند لحظه ی بعد کفِ اتاق ،
        مملو ازتاریخِ آدم شده بود
         
        تک به تک بازش کرد
        ورقش زد ، همه را یادش کرد
         
        انگارکه با وجودِ عاصی، اتاق ،
        پر ازدیوانه بود
        با وجودش اتاق ،
        دارالمجانین شده بود
        مویش را به عصیانی سخت ،
        زیتونی کرده بود
        جامه اش، همه نارنجی بود
         
        با خودش گفت :
        ازخواندنِ تاریخ با اینهمه درد ،
        دیوانه شدم
        دوید بسوی آینه ، خود را دید
        گفت با این موها و این لباس ،
        چقدرمن شبیهِ یک هویج شدم
        اما هرچه باشم ،
        بی رگ نیستم، همچو سیب ‌زمینی،
        با جامه ای از رنگ بِژ
        کاش مثالِ شطرنج، قلعه ای بود مرا
        پناهنده میشدم ،
        به کلِ دژ
         
        با خواندن هر وحشیگری ،
        قتل وغارت ،
        تعرض ، هتکِ حرمت ،
        چشم خود را زتنفر می بست
        تا باز میکرد چشم خود را ،
        کتاب را می بست
         
        همه ی قسمتِ آن تعدی ها را ،
        با قیچی برید
        آنچه مانْد ، خوبی و صفا بود
        باقی اش را او برید
         
        احساس خوشی کرد، از بریدنِ پستی ها
        فقط انسانیتی ماند ،
        برقله ی کوهی عظیم ، ازهستی ها
         
        ولی دید همه ی خوبی ها ،
        در نبودِ آن زشتی ها
        رنگ باختند
        حتی آنجا ، دگر بدی نبود ،
        که شهیدان برشان می تاختند
         
        دید همه ی خوبی ، درمقایسه ،
        با همه ی بدی ،
        معنا می یافت
        آزمون الهی آیا ،
        با نبودنِ بدی ، معنا می یافت ؟
        تازه فهمید چرا، ابلیس بعد ازآن عصیانش ،
        بجای مُردنی سخت ، مهلت یافت
         
        دید همه ی ایثارها ، عشق و وفا ،
        در نبودِ سیلِ بدی، معنایش رفت
        حتی برهانِ هبوطِ آدم به زمین ،
        معنایش رفت
         
        چندی بعد ، او بود که نگاهش را به ،
        کم ‌رنگیِ عشق ،
        چاشنیِ تنفر،
        پر رنگیِ حکمت ،
        در تک تک تکه های تاریخ میدوخت
        برای این هم بود
        باز تکه های آن بریده را ،
        با چسب ،
        به جای اولِ خود ،
        ولی باحوصله ای شگرف و آرام
        به نیکی میدوخت
         
        بهمن بیدقی 98/12/7
        ۵
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        عباسعلی استکی(چشمه)
        دوشنبه ۱۲ اسفند ۱۳۹۸ ۲۲:۱۲
        درود بزرگوار
        جالب و زیباست خندانک
        بهمن بیدقی
        بهمن بیدقی
        دوشنبه ۱۲ اسفند ۱۳۹۸ ۲۳:۳۳
        باسلام و درود بی پایان
        ممنونم از محبت شما بزرگوار
        ارسال پاسخ
        امیر علی علیزاده ( الف سکوت)
        دوشنبه ۱۲ اسفند ۱۳۹۸ ۱۳:۴۰
        زیباست
        درودتان باد خندانک
        بهمن بیدقی
        بهمن بیدقی
        دوشنبه ۱۲ اسفند ۱۳۹۸ ۱۵:۵۲
        باسلام و عرض ادب
        سپاسگزارم از نظر پرمهرتان بزرگوار
        ارسال پاسخ
        فرید امیدی
        دوشنبه ۱۲ اسفند ۱۳۹۸ ۱۵:۵۸
        سلام و درود جناب بیدقی
        بسیار زیبا بود
        از خواندن تاریخ با این همه درد
        سروده ای ناب بود واقعا خندانک خندانک خندانک خندانک
        بهمن بیدقی
        بهمن بیدقی
        دوشنبه ۱۲ اسفند ۱۳۹۸ ۲۱:۰۱
        باسلام وعرض ارادت
        خیلی لطف دارید بزرگوار
        سپاس بیکران
        ارسال پاسخ
        آذر جهانی
        دوشنبه ۱۲ اسفند ۱۳۹۸ ۲۳:۰۳
        درود بر شما
        واقعا معنی دار بود.
        بهمن بیدقی
        بهمن بیدقی
        دوشنبه ۱۲ اسفند ۱۳۹۸ ۲۳:۳۴
        باسلام وعرض ادب
        سپاسگزارم از نظر ارزشمندتان بزرگوار
        ارسال پاسخ
        سید احسان موسوی ( سام )
        چهارشنبه ۱۴ اسفند ۱۳۹۸ ۱۲:۳۸
        دستمریزاد
        بسیار قابل تأمل خندانک
        بهمن بیدقی
        بهمن بیدقی
        چهارشنبه ۱۴ اسفند ۱۳۹۸ ۱۳:۱۵
        باسلام وعرض ارادت
        ممنونم از انرژی مثبتی که منتقل مینمائید بزرگوار
        سپاس
        ارسال پاسخ
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        0