سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

شنبه 8 ارديبهشت 1403
    19 شوال 1445
      Saturday 27 Apr 2024
        به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

        شنبه ۸ ارديبهشت

        نامه

        شعری از

        سعید بی همتا

        از دفتر واسطه نوع شعر غزل

        ارسال شده در تاریخ پنجشنبه ۲۷ آبان ۱۳۹۵ ۰۹:۰۶ شماره ثبت ۵۱۶۷۶
          بازدید : ۴۷۱   |    نظرات : ۵

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر سعید بی همتا
        آخرین اشعار ناب سعید بی همتا

        نامه دادم، نامه هایم پاره شد
        گریه کردم ،گریه هایم سوخته شد
        اشک ریختم،اشک هایم آه شد
        چون فسانه، بر دلم همراه شد
        خنده کردم،خنده ها را باد برد
        چون غم آمد،عشق را فرهاد برد
        روزگارم،یادگار عشق بود
        خاطراتم،مانده در گیتار بود
        ۴
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        شنبه ۲۹ آبان ۱۳۹۵ ۰۵:۰۷
        درود برادربزرگوارم خندانک خندانک خندانک خندانک
        شعر بااحساسی بود خندانک خندانک خندانک خندانک
        اما به عنوان یک غزل مشکلاتی هم داشت
        غزل در اصطلاح شعراي فارسي، اشعاري است بر يک وزن و قافيت، با مطلع مصرع که حد معمول متوسط مابين پنج بيت تا دوازده باشد و گاهي بيشتر از آن تا حدود پانزده و شانزده بيت، و بندرت تا نوزده بيت نيز گفته اند. اما از پنج بيت کمتر باشد ميتوان آنرا غزل ناتمام گفت؛ و کمتر از سه بيت را به نام غزل نشايد ناميد.
        پس باتوجه به این تعریف غزل این شعر باید ویرایش شه
        چهاربیته ولا اقل بایدپنج بیت باشه
        ازطرفی درغزل مصراع اول باتمام مصراعهای زوج هم قافیه باید باشد
        مثل این غزل حافظ
        اري اندر کس نمي بينيم ياران را چه شد؟

        دوستي کي آخر آمد، دوستداران را چه شد؟

        آب حيوان تيره گون شد، خضر فرخ پي کجاست؟

        خون چکيد از شاخ گل، باد بهاران را چه شد؟

        کس نمي گويد که ياري داشت حق دوستي

        حق شناسان را چه حال افتاد؟ ياران را چه شد؟

        لعلي از کان مروت بر نيامد سالهاست

        تابش خورشيد و سعي باد و باران را چه شد؟

        شهر ياران بود و خاک مهربانان اين ديار

        مهرباني کي سر آمد؟ شهر ياران را چه شد؟

        گوي توفيق و کرامت در ميان افکنده اند

        کس به ميدان درنمي آيد، سواران را چه شد؟

        صد هزاران گل شکفت و بانگ مرغي برنخاست

        عندليبان را چه پيش آمد؟ هزاران را چه شد؟

        زهره سازي خوش نمي سازد، مگر عودش بسوخت؟

        کس ندارد ذوق مستي، ميگساران را چه شد؟

        حافظ، اسرار الهي کس نميداند، خموش

        از که مي پرسي که دور روزگاران را چه شد؟

        همانطورکه می بینید کلمات یاران دوستداران باران بهاران
        سواران هزاران میگساران وروزگاران باهم هم قافیه اند یعنی چندحرف مشترک دارندباهم
        ولی درشعرشما هردوبیت باهم هم قافیه شده شبیه مثنوی
        از طرفی اگرهم قالب را اشتباهی زده باشید وشعر مثنوی باشد بازهم مشکل دارد چون دربیت اول
        نامه دادم، نامه هایم پاره شد
        گریه کردم ،گریه هایم سوخته شد
        کلمه ی پاره با سوخته هم قافیه نمیشود
        ودربیت آخرهم
        روزگارم،یادگار عشق بود
        خاطراتم،مانده در گیتار بود
        ردیف وجود دارد دراین بیت اما قافیه ندارد عشق وگیتارباهم هم قافیه نمی شود
        وشعر مشکل وزنی هم دارد بخصوص دراین بیت
        اشک ریختم،اشک هایم آه شد
        چون فسانه، بر دلم همراه شد
        ودربعضی ابیات مثل بیت دوم وسومش ش بارمعنایی ضعیف است
        خنده کردم،خنده ها را باد برد
        چون غم آمد،عشق را فرهاد برد
        چراچون غم امده عشق رافرهاد برده؟
        به نظرمن این زیادنتونسته معنارو برسونه وضعیفه
        درواقع معنای خاصی ندارد
        البته جسارتم راببخشیدشما استعدادخوبی دارید ونباید ناامید شین
        همه ی ما دراشعارمان ازاین مشکلات ریزودرشتداشته ایم و داریم
        همین که قلم به دست گرفته اید وجسارت نقد شدن راهم دارید خودش عالیه
        باکمی تلاش می تونید ویرایشش کنید
        وبرای اینکه وزن هم بهتردستتون بیاد زیاد غزل بخوانید تا ذهنتون موسیقیایی شه
        مطمانم بهترازاین خواهدشد
        موفق باشید برادرخوبم خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک





        عباسعلی استکی(چشمه)
        يکشنبه ۳۰ آبان ۱۳۹۵ ۱۵:۲۱
        درود گرامی
        زیبا بود
        مزین به نقد نافذ استاد بانو عجم گرامی خندانک
        ابوالحسن انصاری (الف رها)
        شنبه ۲۹ آبان ۱۳۹۵ ۱۱:۵۲
        خندانک خندانک خندانک
        محمد ساکی
        شنبه ۲۹ آبان ۱۳۹۵ ۱۴:۱۲
        خندانک خندانک خندانک
        باقر رمزی ( باصر )
        يکشنبه ۳۰ آبان ۱۳۹۵ ۰۵:۱۴
        سلام و عرض ادب بزرگوار
        درود بر شما
        سروده ای زیبا را مهمانتان بودم
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        برای نقد سروده ام ( خون و جنون ) منتظرتان میمانم
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        0