سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

پنجشنبه 13 ارديبهشت 1403
    24 شوال 1445
      Thursday 2 May 2024
        به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

        پنجشنبه ۱۳ ارديبهشت

        عاشقانه ها

        شعری از

        رحیم نیکوفر ( آیمان )

        از دفتر دلنوشته نوع شعر دلنوشته

        ارسال شده در تاریخ سه شنبه ۱۲ آبان ۱۳۹۴ ۰۰:۰۶ شماره ثبت ۴۱۸۰۵
          بازدید : ۵۰۹   |    نظرات : ۴۲

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه

        ( یک )
        کنار پنجره ی خانه یمان
        بسیار شعرسرودم
        بسیار درد دل کردم
         در یک کلام بخواهم خلاصه کنم
        من ؛
        کنار پنجره
        نگاهم را جا گذاشتم
        ................................................................................................................................
        ( دو )
        خلوت کنید !
        دور بایستید !
        این شعر من مست کرده است
        از کوچه ی بی اعتنای یار می آید
        گریه کند او هم آرام میشود !
        .................................................................
        ( سه )
        تو محکوم به حبس ابد در دل منی
        هرگز ؛
        آزادت نخواهم کرد
        من هم حاضر به اسارت توام

        چون شاعر در حبس تواناتر می نویسد
        .....................................................................
        ( چهار )
        من ؛
        ریشم هنوز بوی کودکی میدهد
        عشق چیست !؟
        باور کن نمی دانم !
        فقط ...
        پیراهنم را زیر باران آویزان کرده ام
        ................................................................
        ( پنج )
        خوش به حال شاعرا
        از دور دستها
        برای شعر خود واژه های خوشبو می چینند .
        امّا من ،
        قاصدکی را چیدم و سرگردانش کردم
        برسد پیش تو یا نه خدا میداند
        ...................................................................
        ( شش )
        بانوی من
        تو
        نورِ قلم منی
        با تو روشن است دفترِ شعرم
        ۷
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        0