سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

پنجشنبه 17 خرداد 1403
    30 ذو القعدة 1445
      Thursday 6 Jun 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خظ قرمز ماست. اری اینجاسایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        پنجشنبه ۱۷ خرداد

        راز

        شعری از

        منصور دادمند

        از دفتر دیوان مسعود نوع شعر غزل

        ارسال شده در تاریخ پنجشنبه ۲۸ فروردين ۱۳۹۳ ۱۰:۱۶ شماره ثبت ۲۵۶۲۰
          بازدید : ۴۰۹   |    نظرات : ۷

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر منصور دادمند

        کس آگاه نشد از غمهای من
        ناله بر جان زدند در شبهای من
        راز ها بر سینه ام کشت مرا
        نیست سنگ صبوری در این دشت مرا
        ناله  هاو اشک هایم بر دار شد بیشمار
        رستن بر من از دار شد بیشمار
        وای از این معجزه تلخ که بر جانم شد
        خنده زهرآگین مرگ بر دامنم شد
        معجزه بیشمار بر یک چرا
        سوختن بیشمار در این دنیا بر یک چرا
        اشک هایم بر اشک یحیی برتر شد
        نا له ها و غم هایم برغم و ناله علی(ع) بر تر شد
        آخر چرا من عاشق را سوختن بر چوب روبه صفتان می زنی
        سوختن به سوختن مهر بر جان نمی ز نی
        تار و پودم کردی ویران ز نور
        کس ندانست مهر ز نور
        برهمه دیدم لاف آخ ز نور
        ندیدم همچو کس خنده یخ ز نور
        کس ندانست بی وفایی عشق بر عاشق در راه نور
        گریه عشق برکم توان بر سوختن با عاشق در راه نور
        رازها در شعر من مدفون شد
        راز خنده در شعر گله من مدفون شد
        کس بر سنگ قبرم در گله آگاه نشد
        از رفت و بودم وچرا ی ناله آ گاه نشد
        کس ندانست عشق مرا به غریبی کشاند
        اشکم بر سوختن شمع مرا به فنایی کشاند
        صبر حق مرا به جدایی کشاند
        معجزه اش مرا به بی وفایی کشاند
        خنده بر آتش اش مرا به تجلی کشاند
        تشنه به مهر جان مرا به گدایی کشاند
        خنده نگار مرا به فدائیش کشاند
        رخ زیباش مرابه ثنائیش کشاند
        باشد که در این دنیا راز به راز بماند
        گله ام به دیدار راز بماند
        همه حیران و سر گردان بمانند
        لاف زنان و روبه صفتان و گرگان و شکم سیران خندان بمانند
        لباس چون دو رو شد
        لطف و مهر یار دو ر شد
        فریاد حسین(ع) به خون شد
        اشک اه و ناله ام بر جان به خون شد
        102
        ۰
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        0