سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

دوشنبه 24 ارديبهشت 1403
  • لغو امتياز تنباكو به فتواي آيت الله ميرزا حسن شيرازي، 1270 هـ ش
6 ذو القعدة 1445
    Monday 13 May 2024
      به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

      دوشنبه ۲۴ ارديبهشت

      حلقه و چوبِ دار دم کرده

      شعری از

      علیرضا قربان خان

      از دفتر غزل بازار نوع شعر غزل

      ارسال شده در تاریخ چهارشنبه ۴ ارديبهشت ۱۳۹۲ ۰۱:۵۲ شماره ثبت ۱۱۴۸۹
        بازدید : ۱۱۱۴   |    نظرات : ۱۹

      رنگ شــعــر
      رنگ زمینه
      دفاتر شعر علیرضا قربان خان
      آخرین اشعار ناب علیرضا قربان خان


      لحظه های غروب می بینی ، همه جا در غبار دم کرده
      آسمان ابری و دلش تنگ است ، های باران ببار؛ دم کرده
       
      خاطراتت ردیف می گیرند نوبتِ صحنه پیش چشمانت
      تازه آنوقت خوب می فهمی ، دلت از شوقِ یار دم کرده
       
      در خیالت همیشه با اویی دست در دست و دیده بر دیده
      روی لبهای مات و بی رنگت ، بوسه ای آبدار دم کرده
       
      کاش می شد کمی بخوابی تا ، توی خوابت خیال گل بکند
      کاش می شد ببینی از اشکت ، خوابِ بوس و کنار دم کرده
       
      غافل از فصلِ سردِ پاییزی ، باورت نیست این همه زردی
      کتری و قوری تو می نالد ، چای سبزِ بهار دم کرده
       
      می نشینی کنار پنجره و چای دبشی کنارِ دستانت
      وَ رضا صادقی نمی خواند ، حلقه های نوار دم کرده
       
      پنجره با تو حرف ها دارد به زبانی که تو نمی فهمی
      خسته از این همه سکوتِ عجیب ، کوچه از انتظار دم کرده
       
      نه نمی آید آنکه منتظرش ، می نشینی و چشم می دوزی
      نه نمی خواهد او تو را دیگر ، ذهنِ تو بی قرار دم کرده
       
      در وجودت کسی سراسیمه مشت می کوبد و تو می فهمی
      مثل باروتِ خشک و آماده ، قبلِ یک انفجار دم کرده
       
      توی چشمانِ بی سرانجامت هیچ عکسی برای دیدن نیست
      توی اعصابِ خط خطیِّ سرت حلقه و چوب دار دم کرده
       
      دستِ تقدیر می کند بازی ، جبرِ این زندگی فراوان است
      صندلی زیر پای تو در رفت ، جسد از اختیار دم کرده !     

      91/7

















      سلام و احترام حضور سروران گرامیم 
      شرمنده ام اگر که این روزها 
      - به دلیل ایام امتحانات -
      برای کسب فیض 
      و ادای دین 
      و احترام 
      کمتر به حضور می رسم . 
      تا همیشه شاد و پیروز باشید .
      ۰
      اشتراک گذاری این شعر

      نقدها و نظرات
      تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


      (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
      ارسال پیام خصوصی

      نقد و آموزش

      نظرات

      مشاعره

      کاربران اشتراک دار

      محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
      کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
      استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
      0