محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
شنبه 29 ارديبهشت 1403
11 ذو القعدة 1445
ولادت حضرت امام رضا عليه السلام، 148 هـ ق Saturday 18 May 2024
روز جهاني موزه و ميراث فرهنگي
به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹
شنبه ۲۹ ارديبهشت
ک سطر می نویسم ازین ابتدای تو
تا آخر انتهای مسیرت به من رسد
باران شدم،بمان که ببارم برای ت
زندگی بوم به ایوان حیات من و توست
هر آنكس قابل فيض خدا شد
برون زآيينه ي شيطان نما شد
زِ اول
فرماندهتوییامربکن
تاکهبمیرم
آنان که خورشید را
در پس چشمان تاریکت
پنهان کرده اند
ماجرای عاشقانه های آن شب
یادواره ای
ازقشنگترین خاطراتم شده بود
در میان جمع حبس انفرادی میکشم
در هجوم اشکها فریاد شادی میکشم
گفته ای دیوانه ای من هم ندارم اعترا
باز کن پنجره را
بگذار که نوری ز امید
رخ زند بر رخ دل خسته من
تا در این ظلمت افغان
بوسه ای شی
بار دیگر که دیدمت آنقدر محکم در آغوش میکشمت که دیگر هیچ فاصله ای بینمان نباشد
خوش به حالت مثل من، غمگین و تنها نیستی
در حصارِ تنگِ ماتم های دنیا نیستی
ازکنارم آن چنان رفتی که
ز ازل مست و خماریم و خرابیم همه
در پی آب حیاتیم و سرابیم همه
شب، پر از احساس، شعله میکِشی...
با دلت به عشق، اقرار میکنی...!
روز میشه، مثلِ برجِ زهرِ مار...
من
اگر دستم رسد بر چرخ گردون
خدا را كي توان ديدن، توان با عقل فهميدن
كز اول اينچنين بودس، همه با عقل خود ديد
چشم مارا مست و حیران می کنی*
قـلـب و ذهـنـم را پـریـشـان می کنی*
خواهر
مهربان تر از تو در دنيا نديدم خواهرم
خواهري چون تو روياييست در دنياي بي رحمم
فرشته اي يا كه
رفته افلاک صدایم ز فغان تو زیاد
خش داشت
نجوای عاشقانه هایش
اشک داشت چشمان گریانش
گویی
بدرقه می کرد چمدان،
جسمش را
و
سوت قطار
ای ڪه آتش در دل پر رنج من مےپرورے
میشود قدرے به خونِ در دل من بنگرے
خون دل دارم به ...
ای که خوابی به وقتِ بیداری...
در محبت کردنت ،گاهی سخاوت لازمست
زندگی سخت است باعشقت ، جهالت لازمست
اضطرابم میدهد ،دلواپسی ،دلش
یه عاشق دل شکسته
نشسته ، تنها و خسته میون آرزوها
هزار و اندی سال پیش
خدا به ما یاد داده
مذاکره با دشمن
هرگز نداره فایده
خبر هوندن که امریکا خراب بو
نتنیاهو سوالی بی جواب بو
که مردم ریختن داخل خیابان
ترامپ رنگی پَری ش
من از آینده میترسم ...
من از چشمان دریایی
من از قلب قسم خورده
آتشکده آذر جو
پی نوشت:
بر پایه روایت مروجالذهب مسعودی این آتشکده به دستور اشو زرتشت بنا شدهاست.
تا که یعقوب، بِزَد بوسه به پیراهن دوست
صبر، معنای حقیقیِّ خودش را در یافت
خالقش داد به یوسف صفت ح
منتظرت میمانم در شام آخر
نه اینکه امیدی به آمدنت باشد نه......
من از آنسوی انتظار میآیم
چه دوستان عجیبی احاطه ام کردند
در کوچه پس کوچه های ذهنم
در لابه لای دریچه های قلبم
جز تو
هیچ جنبنده ای در این حوالی نیست
نترس،
ترفند بدی زدند و ما مات شدیم
دلبسته به تُرّهات و طامات شدیم
با سازش خواب و بختکی وهم آلود
بی داور
بیشتر از لباس کوردی به تو
پیراهن چهار خونه به پدر
شال قرمز به مادر
دامن پلیسه دار به من
بیشتر از
در دل انگیز روزی از بهار تقویم،
دستِ دل کوتاه از فتوای عقل
در خلوت شب ...
مانده پنهان دردلم صد رازِمن
بر خلاف حرف آقای ایرج جنتی
هر چه تبر زدی مرا زخم نشد جوانه شد.
ولی تو
هر چه تبر زدی مرا زخم
من اون نگاهو میشناسم
پرِ حرفه.. پرِ درده..
دیگه مثل قدیمامون
با چشم من نمیخنده..
نه من آن گرگم که تو دانی ......و نه آن طعمه که تو خواهی
تو لیلای منی، مجنونتم من
گرم بوسهم دهی، ممنونتم من
از تماشایت دلم یکباره شیدا می شود
من و تو اگه بجنبیم میتونیم که ما بشیم
بر هم زده برهان عشق اندیشه ها را
با عقل کاری نیست عاشق پیشه ها را...
▪▪▪_
من میروم اما، اجبار جایز نیست
سیری ز عشق من، انکار جایز نیست
چه زیبا پرکشیدی سوی جانان/
تعلّق را رها کردی امین جان
من دراین دایره غمگین بسی شادم
تهمت به ناز ونوش،زبندعیش افتادم
گر مدعیان نروند از قاضی سخن
چو نهیب
چه کرده ای که دل من، به یک نگاه تو دل بست ...
نادم نشوم برای آنکه صد فرصت اگر تباه کردم
هرجا که روم در نظرم روی تو باشد
یا گردش چشم و خم گیسوی تو باشد
یک سوال ساده از او داشتم ، من کیستی؟
ای لباس خضر را پوشیده بر تن کیستی ؟
وقت نماز پیش از همه رسول مهر
دوست داشتنش
تکراری ترین روزمرگی
دنیا بود
چقدر شعر سرودی
برای جنگ و خون ، نان و آزادی ،
برای چریکی کە پای جوخەی دار
زندە بودنش را
بە ا
باز یک زیبا گل از گلزار رفت
دو بیتی جهانشناسی و فلسقی باباباقر
تو باید از خدا ، یک من بخواهی
و من هم از خدا یک تو ...
مجموع ۱۲۴۱۴۲ پست فعال در ۱۵۵۲ صفحه
محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک