سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 18 خرداد 1403
    1 ذو الحجة 1445
    • سالروز ازدواج حضرت علي عليه السلام و حضرت فاطمه سلام الله عليها، 2 هـ ق
    Friday 7 Jun 2024
      مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خظ قرمز ماست. اری اینجاسایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

      جمعه ۱۸ خرداد

      پست های وبلاگ

      شعرناب
      علی (ع) در ادبیات ( عید غدیر مبارک)
      ارسال شده توسط

      صنم نافع

      در تاریخ : پنجشنبه ۴ آذر ۱۳۸۹ ۱۱:۰۸
      موضوع: آزاد | تعداد بازدید : ۱۳۹۳ | نظرات : ۱

      * گاه می توان ازظاهر افراد به باطن آنها پی برد، مثلاً از سرخی چهره ی افراد می توان فهمید که اضطراب ، هیجان و یا ترسی دردر وجود اوست. در ادبیات عرفانی که با زبان رمز از عشقهای ظاهری نام برده     می شود و به کرّات آمده است که عاشق هرچند رازدار معشوق باشد، نمی تواند راز عشق خود را از دیگران پنهان کند، زیرا هجران و فراق معشوق موجب ناراحتی جسمی و بدنی عاشق می شود و این تغییرات جسمانی بصورت رنگ پریدگی، لاغری و ضعف جسم نمود پیدا می کند و این حالات ظاهری نشانه ای از غوغای درون دارد، زیرا وقتی روح و فکر آدمی مشوش و متألم باشد، خود بخود بر جسم و بدن او هم تأثیر می گذارد .  حضرت علی(ع ) در حکمت شماره 26به این نشانه های ظاهری اشاره می کند و می فرماید: ما أضمَرَ أحَدٌ شیئاً إلا ظَهَرَ فی فَلَتات ِ لِسانه ِ و صَفَحات ِ وَجهه ِ یعنی کسی چیزی را در دل پنهان نکرد جز آنکه در لغزشهای زبان و رنگ رخسارش آشکار خواهد شد. این مطلب در مورد کسانیکه کار خلافی از آنها سرزده باشد هم صادق است زیرا بارها اثبات شده است که کسیکه کار خلافی کرده باشد و آن را پنهان کند، بالاأخره اضطراب ناشی از عذاب وجدان بر ظاهر جسمانی او تأثیر می گذارد و این تغییر وضعیت جسمانی، افشاگر راز درون خواهد بود.   بوصیری صاحب قصیده ی معروف برده  در همان قصیده میگوید:   أیَحسب الصّب أنّ الحبّ منکتم       ما بینَ مُنسجم منهُ و مضطرم   (( آیا عاشق شیدا چنین می پندارد که عشق او پوشیده می شود؟ و مردم بر حال او واقف نخواهند شد؟ در حالیکه دو علامت آشکارا سرّ او را فاش می کنند و آن دو اشک ریزان و آه سوزناک درونش است. ))   و باز هم در ادامه می گوید:   فَکَیفَ تنکرُ حُبّاً بَعدَما شَهدَت         به ِ عَلیکَ عدول الدّمع ِ و السّقم ِ   (( چگونه عشقت را انکار می کنی؟ و حال آنکه دو شاهد زنده و آشکار مانند اشک چشم و و تب و بیماری و ضعف جسم بر ضد تو گواهی می دهند و سرّ تو را فاش کرده اند. ))   * توصیه به تفکر و اندیشیدن، همیشه مد نظر اولیا و انبیا بوده است، زیرا انسان وقتی با اندیشه و فکر حرف می زند، عاقلانه و منطقی تر سخن می گوید و کمتر هم دچار اشتباه می شود، در صورتیکه سخن بدون تفکر و بدون هدف پر است از خطا و لغزش.  حضرت علی(ع) راه شناخت عاقل از جاهل و حق از باطل را در نحوه ی سخن گفتن می داند و در حکمت شماره 40 می فرماید: لسانُ العاقل ِ وراءَ قلبه ِ و قلبُ الأحمق ِ وراء لسانه ِ.  یعنی،زبان عاقل در پشت قلب اوست و قلب احمق در پشت زبان اوست. د ر حکمت شماره 148 هم می فرماید: المرءُ مخبوءٌ تحتَ لسانه ِ. یعنی انسان در زیر زبان خود پنهان است.   ادبا و شعرا، با ارزشمند شمردن تفکر و میزان تأثیر آن در نحوه ی گفتار آدمی، مضامین فوق را بصورتهای مختلف بیان کرده اند، تا جایی که این گفتارهای حکیمانه، جنبه ی ضرب المثلی پیدا کرده اند و حتی عامه ی مردم هم آنها را به خاطر دارند و به مناسبت از آنها استفاده می کنند:   مرد تا سخن نگفته باشد    عیب و هنرش پوشیده باشد   و اینکه:   سخندان پرورده پیر و کهن    بیاندیشد و آنگه بگوید سخن   مولوی رومی هم انسان را در زیر زبان مخفی می داند که با سخن گفتن نوع شخصیت آدمی هم آشکار       می شود و زبان را همچون پرده ای می داند که انسان در ورای آن مستور است:       آدمی مخفی است در زیر زبان     این زبان پرده است بر درگاه جان   و سعدی هم در گلستان می گوید: (( اول اندیشه وانگهی گفتار. ))   * وقتی تفکر و تعقل مقدم برگفتار می شود، علم آموزی و خردمندی هم به عنوان یک امر واجب مورد توجه و توصیه ی اولیای دین قرار می گیرد و اسلام از همان ابتدا، پیروان خود را به علم آموزی تشویق کرد واین مطلب به روشنی در این کلام رسول خدا(ص) متجلی است که فرموده است: اطلبوا العلم من المهد الی اللهد و معنی آن را بهتراست از زبان فردوسی  طوسی بشنویم:   به گفتار پیغمبرت راه جوی      ز گهواره تا گور دانش بجوی   حضرت علی(ع) هم توجه خاصی به آموختن علم دارد و مسلمانان را به علم آموزی همراه با عمل تشویق   می کند و در حکمت شماره 366 می فرماید: العلمُ مقرونٌ بالعمل ِ. یعنی، علم و عمل پیوندی نزدیک دارند. و در حکمت شماره 337 هم می فرماید: الدّاعی بلا عمل ٍ کالرامی بلا وتر ٍ. یعنی، دعوت کننده ی بی عمل، همچون تیر اندازی است بدون کمان.سعدی این مفاهیم را به شکلی زیبا در گلستان چنین می آورد: ((‌ تلمیذ بی ارادت، عاشق بی زر است و عالم بی عمل، درخت بی بَر. ))   * حضرت علی(ع) در حکمت شماره 150 در باره ی هماهنگی گفتار و کردار می فرماید: لا تَکن ممّن یرجو الآخرة بغیر ِ العمل ِ و یُرجّی التّوبة بطول ِ الأمل ِ، یقولُ فی الدّنیا بقول ِ الزّاهدین و یعمل فیها بعمل ِ الرّاغبین. یعنی، از کسانی مباش که بدون عمل صالح به آخرت امیدوار است و توبه را با آرزوهای دراز به تأخیر     می اندازد، در دنیا چون زاهدان سخن می گوید، اما در رفتار همچون دنیا پرستان است.   ناصر خسرو در باره ی این دسته از آدمهایی که در نصیحت کردن دیگران مثل حکمای خردمند حرف       می زنند و خود به آن عمل نمی کنند و هر کار ناشایستی را بی باکانه مرتکب می شوند، می گوید:   درفعل، منافقی بی باک     در قول، حکیمی خردمند   * حضرت علی(ع) در حکمت شماره 409 با اشاره به اینکه چشم انسان با دیدن اشیای زیبا عاشق آنها        می شود، می فرماید: القلبُ مصحفُ البصر ِ. یعنی، قلب، کتاب چشم است.زیرا هرچه چشم ببیند، در دل هم جای می گیرد و در ذهن و خاطر انسان می ماند و این همان چیزی است که بابا طاهر عریان در یک دو بیتی به آن اشاره می کند:   زدست دیده و دل هر دو فریاد    که هر چه دیده بیند دل کند یاد   بسازم خنجری نیشش ز فولاد     زنـــم بر دیده تا دل گردد آزاد   * حضرت علی (ع) خطر خیانتکاران را گوشزد می کند و هشدار می دهد که مبادا با چنین افرادی از در ِ وفاداری وارد شد، و در حکمت شماره 259 می فرماید: الوفاءُ لأهل ِ الغدر ِ غدرٌ عندَ الله و الغدرُ بأهل ِ الغدر ِ وفاءٌ عندَ الله ِ. یعنی، وفاداری با خیانتکاران، نزد خداوند، نوعی خیانت است و خیانت به خیانتکاران نزد خدا، وفاداری است.   سعدی شیرازی بارها این مضامین را در مناسبتهای مختلف تکرار کرده است و یک جا اینطور می گوید:   ترحم بر پلنگ تیز دندان     ستمکاری بود بر گوسفندان   در جای دیگر هم گوید:   هر آنکس که بر دزد رحمت کند       به بازوی خود کاروان می زند   و از همین مفهوم است:   چو گربه نوازی کبوتر بَرَد        چو فربه کنی گرگ، یوسف دَرَد   و در کتاب گلستان هم می گوید: (( هر که با دشمنان صلح می کند، سر ِ آزار دوستان دارد.‌ ))   * حضرت علی(ع) قدر و منزلت و ارزش هر کسی را متناسب با میزان همت و تلاش او می داند و در حکمت شماره 47 می فرماید: قدرُ الرّجل ِ علی قدر ِ همته ِ. یعنی، ارزش مرد به اندازه ی همت اوست.   بِقدر ِ الکدّ تکتسب المعـــــالی        و من طلب العلی سهرَ اللیالی   یعنی، جایگاههای بلند، به اندازه ی رنج و زحمت افراد بدست می آیند و هر کس که خواهان جایگاه  والا است، باید شب نخوابی کند.   * یاد مرگ و توجه به آخرت و فلسفه ی معاد، از موضوعاتی است که در سرتاسر نهج البلاغه به تناسب آمده است و حضرت علی(ع) همواره آخرت و جهان بقا را یادآور می شود. مثلاً در حکمت شماره 132  می فرماید: إنّ لله ِ ملکاً ینادی فی کل ِ یوم ٍ لِدوا للموت ِ و اجمعوا للفناء ِ و ابنوا للخراب ِ. یعنی، خدا را فرشته ای است که هر روز بانگ می زند: بزایید برای مردن و فراهم آورید برای نابود شدن و بسازید برای ویران گشتن.    ابو العتاهیه، از شاعران زهد سرای دوره ی عباسی است که همین مطلب را در بیتی بصورت زیر آورده است:   لِدوا للموت ِ و ابنوا للخراب ِ     فَکلکم یصیرُ الی تباب ِ   یعنی، بزایید برای مردن و بسازید برای خراب شدن زیرا همگی شما هلاک خواید شد.   حضرت علی(ع) دنیا را گذرگاهی می داند که روزی باید آن را ترک کرد و در حکمت شماره 133            می فرماید: الدّنیا ممرّ لا دارُ مُقرّ... یعنی، دنیا، گذرگاه عبوراست، نه جای ماندن.   و باز هم ابوالعتاهیه می گوید:   اُفّ ٍ للدّنیا فَلیست هی بدار ِ      إنّما راحةُ فی دار القرار ِ   یعنی، در باره ی دنیا متأسم زیرا دنیا، مکان آسایشی برای ماندن نیست و آخرت جایگاه اصلی انسان است.   * حضرت علی(ع) در حکمت شماره 229 ارزش قناعت را متذکر می شود و می فرماید: کفّی بالقناعة ِ مُلکاً و بحُسن ِ الخُلق ِ نعیماً. یعنی، آدمی را قناعت، برای دولتمندی و خوش خلقی، برای فراوانی نعمتها کافی است.   سعدی گوید:   قناعت توانگر کند مرد را     خبر کن حریص جهانگرد را   * حضرت علی(ع) حوادث روزگار را محک شناختن مردان می داند و در حکمت شماره 217 می فرماید:    فی تقلّب ِ الأحوال ِ علمُ جواهر ِ الرّجال ِ. یعنی، در دگرگونی روزگار، گوهر شخصیت مردان شناخته می شود.   رودکی هم می گوید:   اندر بلای سخت پدید آید       فضل و بزرگمردی و سالاری   و حافظ هم می کوید:   خوش بود گرمحک تجربه آید به میان    تا سیه روی شود هر که در او غش باشد   * حضرت علی(ع) در باره ی تأثیر هوای سرد و فصل سرما بر سلامتی انسان در حکمت شماره  128  می فرماید: تَوَفّوا البَردَ فی اوّله ِ و تَلَقّوه ُ فی آخره ِ فَإنّهُ یفعلُ فی الأبدان کَفعله ِ فی البأشجار ِ، اولُهُ یُحرقُ و آخرُهُ یُورِقُ. یعنی، در آغاز سرما خود را بپوشانید و در پایانش آن را دریابید، زیرا با بدنها همان می کند که با برگ درختان می کند. آغازش می سوزاند و پایانش می رویاند.   مولوی در معنی و تفسیر حدیثی از رسول خدا(ص) که می فرماید: اغتنموا الرّبیعَ... چنین می گوید:      گفــت پیغمبر ز سرمای بهار     تن مپوشانید یاران زینـــــهار       زانکه با جان شما آن می کند    کان بهاران با درختان می کند         لیــــک بگریزید از برد خزان    کان کند کو کرد با باغ و رزان           مآخذ:   1-    نهج البلاغة، ترجمه محمد دشتی، انتشارات فرهنگ مردم،1379   2-    حافظ شیرازی، دیوان، بکوشش دکتر خطیب رهبر، انتشارات صفی علیشاه، 1375   3-    سعدی شیرازی، بوستان، تصحیحح غلامحسین یوسفی، انتشارات خوارزمی، 1375   4-    سعدی شیرازی، گلسان، چاپ مروی، 1367   5-    مولانا جلال الدین محمد بلخی رومی، مثنوی معنوی، تصحیح قوام الدین خرمشاهی، انتشارات ناهید، 1375   6-    بوصیری، شیخ محمد، قصیده برده، انتشارات حسینی نسب، سنندج، 1368   7-    ابو العتاهیه، دیوان، دار صادر، بیروت، 1980م   8-    المجانی الحدیثة عن مجانی الأب شیخو، بادارة فؤاد افرام البستانی، ج 3، منشورات الأدب الشرقیة، بیروت 1951م            

      ارسال پیام خصوصی اشتراک گذاری : | | | | |
      این پست با شماره ۹۶ در تاریخ پنجشنبه ۴ آذر ۱۳۸۹ ۱۱:۰۸ در سایت شعر ناب ثبت گردید
      ۰ شاعر این مطلب را خوانده اند

      نقدها و نظرات
      تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.



      ارسال پیام خصوصی

      نقد و آموزش

      نظرات

      مشاعره

      المیرا قربانی

      هوای تبریز عالیه اا خدایا به آنچه دادی تشکر اا به آنچه ندادی تفکر اا به آنچه گرفتی تذکر اا که داده ات نعمت و نداده ات حکمت است
      طاهره حسین زاده (کوهواره)

      الهی خرم و دلشاد باشید ااا شما در زمره ی اوتاد باشید ااا چشم البته شبهای خنک تبریز به عالمی می ارزد حتما تشریف بیارید همگی نابیان ارجمند و عزیز قدم بر دیده
      المیرا قربانی

      درود اا عزیزم انشالله روحشان شاد اا ما هم تا صبح همان روز پیگیر بودیم اا و خیلی هم متأثر شدیم اا شهر تبریز رو خیلی دوست دارم باید یک بار آقای خوشرو رو بیارم تبریز رو ببینه اا خیلی گریه نکنید اا روزگار همین وزندگی جاودانه ما دنیای ابدی است اا آرام باشید و مرتب ذکر بگویید اا التماس دعا
      طاهره حسین زاده (کوهواره)

      دلخوشی و عشق و امید همیشه همراه باد ااا لبخند و یاریِ خدا ستاره و ماهِ تو باد ااا نه استادبانوجان امروز پنجشنبه ست همش گریه کردیم یه حس غربتی داشت شهر تبریز هم به دلیل مرگ شهدای بالگرد هم اینکه خیلی وقته تبریز نبودم ااا بداهه د
      المیرا قربانی

      تنهای تنها اا عرض ادب و احترام خدمت شما استاد عزیز اا خوش میگذره اا امیدوارم حال دلتان همیشه شاد و سلامت باشید

      کاربران اشتراک دار

      محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
      کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
      استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
      0