سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

چهارشنبه ۲ خرداد

صفحه رسمی شاعر بهمن بیدقی


بهمن بیدقی

بهمن بیدقی



ارسال پیام خصوصی
مرا دنبال کنید

تاریخ تولد

:
شنبه ۸ بهمن ۱۳۴۵

برج تولد:

برج دلو

گروه

:
افراغ اندیشه

جنسیت

:
مرد

تاریخ عضویت

:
چهارشنبه ۲۷ شهريور ۱۳۹۸

شغل

:
مهندس عمران

محل سکونت

:
تهران

علاقه مندی ها

:
طراحی - نقاشیخط - صنایع دستی چوبی شامل نقش برجسته و مجسمه - نقاشی رنگ روغن -عکاسی- سرودن شعر - نوشتن داستان کوتاه

امتیاز

:
۸۶۳۱
تا کنون 303 کاربر 1309 مرتبه در مجموع از این پروفایل دیدن کرده اند.


درباره من

:
برای مشاهده ی آثار هنری دیگر (ازجمله طراحی ، نقاشی ،خط ، صنایع دستی )درصورت تمایل میتوانید به گوگل و وبلاگ اینجانب در سایت صدهنر مراجعه فرمائید . یا اینکه درگوگل به فارسی بهمن بیدقی را تایپ فرمائید

لیست دفاتر شعر


۱


اشعار ارسال شده

نور زیبا شعری از بهمن بیدقی از دفتر شعرناب نوع شعر آزاد

روزی قلبی عاشق شد به یارِخوب و، شعله شد عاقبتش  ...
این شعر را ۱ شاعر ۲ بار خوانده اند.
بهمن بیدقی
ثبت شده با شماره ۱۳۰۰۸۳ در تاریخ دیروز    نظرات: ۰

مسخره ترین و خنده دارترین ، لحظه ی عمرم را درک خواهم کرد اگر، روحم زعشقِ دنیا بگوید  ...
ثبت شده با شماره ۱۳۰۰۵۹ در تاریخ ۲ روز پیش    نظرات: ۸
ایمانی توپُر شعری از بهمن بیدقی از دفتر شعرناب نوع شعر آزاد

صحنه ی رقص بود به میدان تنی رقصان به رگبارِ گلوله  ...
ثبت شده با شماره ۱۳۰۰۳۹ در تاریخ ۳ روز پیش    نظرات: ۲
بی تو تنهاست دلم شعری از بهمن بیدقی از دفتر شعرناب نوع شعر آزاد

بی تو، چقدر تنهاست دلم با تو، چقدر بُرناست دلم  ...
این شعر را ۴ شاعر ۶ بار خوانده اند.
بهمن بیدقی ، مریم عادلی ، محمد گلی ایوری ، رسول دبیر (نافذ)
ثبت شده با شماره ۱۳۰۰۱۴ در تاریخ ۴ روز پیش    نظرات: ۲

درمیان اینهمه ، رکود بی علاج درمیان اعدامِ اینهمه حلّاج  ...
ثبت شده با شماره ۱۲۹۹۸۲ در تاریخ ۵ روز پیش    نظرات: ۶

مجموع ۱۴۲۳ پست فعال در ۲۸۵ صفحه

مطالب ارسالی در وبلاگ شاعر بهمن بیدقی


رازها بالاخره فاش میشوند
 
درطبقه ی دومِ خانه ی دوستش زندگی میکرد . همسرش را چند سالی بود که ازدست داده بود ولی دوستش لطف کرده بود و اجازه داده بود باز همانجا بماند ، طبقِ یه قراردادِ ن
سه شنبه ۸ آذر ۱۴۰۱ ۱۳:۴۸    نظرات: ۴

بدنبالِ بهانه هایی برای خنده ولبخند
 
چند سال پیش رفته بودیم مجلسِ ولیمه ای بمناسبتِ آمدنِ حاجی از مکه . اسمِ او فیروز بود .
یه نفر بی آنکه قصد و غرضی داشته باشد هنگام خداحافظی گفت
سه شنبه ۲۴ آبان ۱۴۰۱ ۱۱:۴۹    نظرات: ۱۴

ارابه ای بسوی مرگ
 
ارابه دو اسب داشت ، که درجاده ای خاکی راه می پیمود .
درون ارابه مادر و کودکی بودند که کودک ، تازه بلد شده بود چهار دست و پا به پیش برود .
پدر درجایگاهِ سور
دوشنبه ۱۶ آبان ۱۴۰۱ ۱۷:۱۶    نظرات: ۱۰

اسم خیلی مهمه
 
توو خیابون راه میرفت که دوستشو دید .
اسکندرگفت : سلام آقای عباسقلی خان . جزیره هاوایی تشریف داشتید ، آب وهوایی عوض میکردید ؟
عباسقلی گفت : سلام ، اسکندرِمقدونی
سه شنبه ۱۰ آبان ۱۴۰۱ ۱۲:۵۰    نظرات: ۶

بیچاره دنیا
 
درمیانِ این مرگِ شگفت انگیز که زندگی اش میخوانیم ، زندگیِ ناتمامی ست که هیچگاه نمی میرد و آن زندگی ای ست که مرگش میخوانیم .
وبه این فلسفه است که من هیچگاه، برجنازه ام
يکشنبه ۱ آبان ۱۴۰۱ ۱۴:۳۷    نظرات: ۲
مجموع ۱۴۶ پست فعال در ۳۰ صفحه
کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
1