سه شنبه ۱ خرداد
نشسته ام غزلی را شعری از مهدی ولی الهی
از دفتر شعرناب نوع شعر غزل
ارسال شده در تاریخ سه شنبه ۱ مهر ۱۳۹۹ ۱۹:۲۶ شماره ثبت ۹۰۴۲۵
بازدید : ۲۵۰ | نظرات : ۲
|
آخرین اشعار ناب مهدی ولی الهی
|
نشد که آب خوشی تا گلوی ما برسد
نخواستند به شش هایمان هوا برسد
نشسته ام غزلی را به خاک وخون بکشم
چگونه فکروخیالم به کودتا برسد
به من بگو اگر ازفصل سبز می آیی
چقدر مانده که فصل شکوفه ها برسد
دراین کویر درندشت خالی از سکنه
صدای شاعر دیوانه تا کجا برسد
ازین جهنم بالفطره سخت بیزارم
نباید این همه نفرت به انتها برسد
پراز فلاکت محضم ، غرور یعنی چه
چه می شود که تظاهر به ادعا برسد؟
دوباره روزی از احساس وعشق خواهم گفت
اگر به کلبه بی رونقم صفا برسد
چه بر سر خودش آورده است مردی که
فراری از همه عالم ، به انزوا برسد
برای روز مبادا امید کافی نیست
درآن زمان که خدا هم به انقضا برسد
جناب عشق ، همای سعادتت پس کو
هنوز منتظرم پیکی ازشما برسد
نگاه کن که تمامیتم چه یخ زده است
نخواه حاجت دستان من به ها برسد
اگر خروس ریاکاریت دمش پیداست
وان یکاد تو باید به ناخدا برسد
چقدر شعر مزخرف در آستین دارم
خدا به داد غزل های نخ نما برسد
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
مبین مشکلات جامعه
دستمریزاد