سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

سه شنبه 18 ارديبهشت 1403
    29 شوال 1445
      Tuesday 7 May 2024
        به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

        سه شنبه ۱۸ ارديبهشت

        خمیازه های رستیک، مادرزادیند2

        شعری از

        سیده نسترن طالب زاده

        از دفتر خمیازه های رستیک، مادرزادیند نوع شعر سپید

        ارسال شده در تاریخ سه شنبه ۳۱ ارديبهشت ۱۳۹۸ ۱۹:۰۴ شماره ثبت ۷۳۹۴۱
          بازدید : ۴۲۰   |    نظرات : ۰

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه


        میترسم  اشتباه کنم
        بریده بریده،
        _در لنف  مادرانه ی تقدیر_
         تو را غرق در آخرین شنبه ی بهار تنها بگذارم،
        و تمام باور یک دوست داشتن را
        در تولد  کودکان جنگ ، بهانه بگیرم
        میترسم
        از بارداری والها
        از سقط ستاره های ارغوانی گنگ
        از راهبه گان کور
         از چاه،_وقتی به انتظار تکیده در رگهایم
        میگرید_
        میترسم شبی  دیگر، نیایم
        و تو به ماه نیایی
        و پیراهن توری دریا، پری دیگری بزاید
        _تا قفل عاشقانگی ما، زیر عریانی برفها بمیرد_
        ، میدانی!؟ من از این همه شتاب ، میترسم
        از سکوت سگها
        از  سنگفرش های خیس خیابان اندریوسکی
        ، از نوانخانه ای با دیوارهای  نفتی
        .. از بغض قونیه

        از شالگردن خاکستریت که به دهان سرخ پنجره گره خورده

        از مدالهای  خسته ی پدربزرگ
        ، خدایان آغشته به خون
        و عطر پریده ی زن
        در پرسه های شاعرانگی..
        میترسم،
        یک صبح، مجسمه ی بودا زیر بارانهای اسیدی  بماند
        و مهر سفارت ارمنستان پای درختان ولی عصر، لرزیده باشد
        یا، آسمان تو
        کتاب آبی اندامم را به روی تقارن شعاعی  تمام بندرها ببندد
        و روز، چشمان مرا به روشنایی عمیق  تخت جمشید نگشاید
         میترسم
         از مزارع سوخته ی عشق
        از دریایی بی طوفان
        ، مرزهایی پر از انسان
        و نمیدانم چند  هزار توربین گس دارد،  لبخندهای کزازی این  خواب

        و  شبح یک کبوتر
        در مه چقدر زیباست!؟.... 


          
        ۶
        اشتراک گذاری این شعر

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        ساسان نجفی(سراب)

        در همین حوالی روی صندلی کهنه ی چوبی نشسته ام اا تکیه به میز زهوار دررفته ی خیس شده از باران که بوی کاهگلی به خود گرفته اا با یک استکان چای لب سوز قند پهلو اا دلم برایت زرد شده اا گاهی سرخ و گاهیم قهوی می شود اا سینه ام تداعی خزان و پاییز در قلبم جولان می دهد اا پاییز همان فصل دوستداشتنی من و تو اا آه ه ه باز هم مثل همیشه چایم سرد شد اا سراب س ن د
        محمد رضا خوشرو (مریخ)

        شاید این غصه مرا بعد تو دیوانه کند که قرار است کسی موی تو را شانه کند
        طاهره حسین زاده (کوهواره)

        مرورِ لطفِ تان نَندیش ااا به جای این و آن نَندیش ااا رضای ایزدی را جو ااا که لبخند آوَری در پیش ااا بداهه ش
        محمدرضا آزادبخت

        توقعی از کسی ندارم این یاد همه باشد اگر هرچند سالها کسی نیاید اشتباهی فکر توقع به سرت نزند هرچند اشعار همه را می خوانم ولی بی توقعم
        طاهره حسین زاده (کوهواره)

        دَمار از روزگارِ جَمع درآورده توقع باز ااا که پِندار و گُمان و ظّن بجایِ فکر و اندیشه ست ااا بداهه ت

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        0