سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

يکشنبه 9 ارديبهشت 1403
  • روز شوراها
20 شوال 1445
    Sunday 28 Apr 2024
      به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

      يکشنبه ۹ ارديبهشت

      سپید هایی برای تو

      شعری از

      محسن ملک زاده(رهگذر)

      از دفتر از زهره تا عطارد نوع شعر سپید

      ارسال شده در تاریخ چهارشنبه ۲۶ اسفند ۱۳۹۴ ۱۱:۳۸ شماره ثبت ۴۵۶۴۹
        بازدید : ۱۱۶۳   |    نظرات : ۲۹

      رنگ شــعــر
      رنگ زمینه
      دفاتر شعر محسن ملک زاده(رهگذر)
      آخرین اشعار ناب محسن ملک زاده(رهگذر)

      تمام شهر را به آتش خواهم کشاند
      بگذار مرا یاغی بنامند
      از تو
       هیچ خاطره ای برجای نخواهم گذارد
      اما...
      با هوایی که در آن؛
                   نفس می کشی
       چه کنم؟

      تمام واژه ها
      در قاب الفبای زمان خشکیده اند
      بی تو
             هیچ شعری سروده نمی شود
      چشم تمام اخگران را...
      الفبای تمام واژگان را
                 به تسخیر در آورده ام
      امشب
      با تمام چشم ها
      نگران به تو می نگرم
      و با تمام زبان ها
                     واژه واژه می سرایمت


      با من از تو
      سخن از بودن تو با من هست؟
      بامن ابر است و بارانش
      با تو عشق است و طوفانش
      کاش آرام
      همچو باران
      خاک ها را زیر و رو کنیم
      با بوسه ای بر پل سرخ
      با هم
      قلب ها را جستجو کنیم

      بر من بتاب!
      بار دو خورشید دیگر بر دوش من
      زمین تاب نمی آورد
      حجم سنگین نگاهت را

      بر دل هر قدمگاهی
      باران گام های تو جا خوش کردند
      سنگفرش محبت را
      مردم کوچک شهر
      فراموش کردند

      در هر کران شهر
      پشت چراغ سرخ
      سبزی روح تو را
      در صدای کودکان گلفروش میبینم
      من
      خریدار تمام گلفروشان شده ام
      تا بپوشانم ؛
      تن دلتنگی ام
      عطر آهنگ نفس های تو را

      تمام خنده هایت را قاب گرفته ام
      در سینه ی من
      جز قامت لبخندت
      هر آنچه استوار بود
      فرو ریخته است

      امشب
      بی هیچ کلامی
      گنگ و لال
      با نخستین کلام از تو
      در دیدگانت فرو می پاشم...

      من
      به یک باغ بهار نارنج
      و
      به یک عمر گره خورده با شب
      وعده ی فانوس خواهم داد
      وعده ی چشمت را...

      دیرگاهیست
      به صدایت می شکوفم
      همچو نرگسی بر گلدان
      رستنگاه منست
      از خاک من
      تا
      افلاک تو
      و تمام آسمان را
      سفره ی عقد نگاهت می کنم

      امشب
      در آسمان
      دو ستاره می کارم
      تورا تمام من کفاف نیست
      با قلب همه آدم ها
      دوستت می دارم

      تا کی
      تا کجا
      سفر ،پنجره نیست
      فرارست...از ما
      به آغوشم پناه آور
      آغوشم...؛
      بی سیاست ترین پهنه ی جهانست برای تو

      با آینه ی شکسته ای در دستم
      قصه ای تلخ برای دل من می خوانی
      تو که خوب می دانی
      نیمه ی گمشده ی آینه ی بخت منی
      قصه خوانی پس چیست؟
      تو که خوب میدانی
      غصه هایم کم نیست

      با تو آرامتر از آبی آب
      بی تو اما
      دل من یخ زده در عشق اهورایی خویش
      خواهد ماند...

      من گمانم این بود
      که تو لبریز تر از آبی این چرخ کبود
      تا ابد برجایی
      و سرود دل را
      با لبم می خوانی
      بر شب تاریک من بخت سیه
      ستاره می افشانی
      به امیدی که همه شب در شهر
      عاشقان بنوازند
      قصه ی عشق مرا
      که تو شهزاده ی خوشناز
      تو پروانه ی پرواز منی
      و نداشتی باور
      راز چشمانت بود
      رمز این خوشبختی

      تو نکردی یادی
      از دلی که در دلم تا به ابد جا دادی
      اولین قصه ی عشق
      آخرین بخت دلم
      تو به بادم دادی


      تمام مردان کال شده اند
      تا ته باغ را دهان زده اند
      بگذار باغ را آفت ببرد
      بگذار کرم ها عاشقی کنند
      سیبی که از دست حوا نباشد...سیب نیست

      تمام اشک ها گریسته شدند
      بی تو ؛
      هیچ چشمی امانتدار نیست.
      تمام گل ها را
      خاک می کنند
      بی تو؛
      هیچ بویی در مشام نیست.
      تمام دهان ها را گل گرفته اند
      از تو؛
      هیچ حرفی در میان نیست
      اما
      با پیراهنت
      با حرف دلم
      با گریه ی گاه گاهم چه خواهند کرد؟


      تو مرده ای
      و گندموار...فوج گیسویت
      در آغوش باد
      از چنگ خاک
      بیرون زده است
      تو را در گلدان شکسته ای بازگردانده ام
      تو...هنوز تمام منی
      بگذار دیوانه ام بنامند.
       
      نگاهت...

      تیر خلاصی ست

      بر شقیقه ی افکارم.

      من،

      شهید چشم های تو ام.



      سکوتت...

      اعلان جنگ سردی ست

      بر فراز سرزمین آغوشت.

      و سلامی تازه...

      مرا بر نقض این جنگ ،مردد کرده.



      به فضایی که تویی خورشیدش

      من...

      همان پاره ی بی بار و معلق به زمانم.

      عهد نابستن و رفتن ز،دیارت؟

      به گمانم نتوانم



      اشک تو...

      بر خلاف جذب تو می ریزد.

      چشم تو....

      حس بر هم زدن مد و گرانش دارد.



      حرف من...

      حرف حسابی ست

      که

      یک ((تو)) دارد

      سالیانی که نباشی...

      که تحمل آرد؟



      فرق تو...

      با همه این است

      که، نا تکراری.

      در حریم گیسوانت...

      نظم منظومه ی شمسی داری



      درد تو ...

      درد کمی نیست

      که بامن یاری...

      به تمام گفته هایم چه شبیهی

      تو حقیقت داری.


      تازیان بوسه ات...

      بر طاق کسرای تنم.

      در فرو پاشی من،

      بی گناهی که تو باشی

      و جفاکار،منم.



      رد یک بوف سیاه...

      با بالهایی منجمد

      بر آبشار گیسو ات

      روح سبزی که تو باشی

      و بیابان که منم.



      شهر پر حزن...

      به اندیشه ی تو می رقصد

      رقص بر آب کن

      که این غرقه به امواج،منم.



      دست سردی...

      که به گرمای تو دل ،دارد خوش

      نفسی مهر عطا کن

      شبنم ناب تو باشی

      و خس و خار منم.



      قهوه ای تلخ...

      به یک کافه ی تنها

      -شب شعری دارد-

      فال تلخ و...

      نامه ای ناخوانده بر غنچه ی سرخ

      زن هر شعر ،تو باشی

      تب هر مرد،منم



      خانه ای از کاه و گل...

      -آباد-

      با

      رخسار تو

      قطعه ای فردوس باش و

      شهر ویران ،که منم



      نام تو...

      به

      - هر خط زمین-

       زیبا هست

      ترجمان چشم تو،گویا هست

      لختی از موی تو در باد خیالم افتاد

      شاهدختی که تو باشی

      خفته بر باد،منم.





      پاسخ چشم تو...

      به

      - دلهره ی چشمانم-

      سیلی باد زمستان

      به

      جنون بید است.

      م.م،رهگذر

      بهارتان مبارک
      ۴
      اشتراک گذاری این شعر

      نقدها و نظرات
      احمدی زاده(ملحق)
      يکشنبه ۱ فروردين ۱۳۹۵ ۱۶:۰۶
      داداش گرانقدرم دکتر جوان و ناب شعرناب عید سعید نوروز را به شما و خانواده عزیزتان تبریک و تهنیت عرض می نمایم الهی زنده به عشق باشید و برای ما و عزیزان تان بسرائید خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
      عباسعلی استکی(چشمه)
      جمعه ۲۸ اسفند ۱۳۹۴ ۱۶:۱۰
      درود گرامی
      سروده جالب و زیبایی
      اما طولانی
      نشد تا آخر بخوانی خندانک خندانک خندانک
      عباسعلی استکی(چشمه)
      يکشنبه ۱ فروردين ۱۳۹۵ ۰۴:۱۱
      درود و صد سلام
      سال نو مبارک
      نوروزتان پیروز
      دلی بهاری و روحی سرشار از عشق و محبت برایتان آرزو میکنم
      تندرست و موفق باشید خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
      جمیله عجم(بانوی واژه ها)
      يکشنبه ۱ فروردين ۱۳۹۵ ۰۵:۳۸
      خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
      خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
      درود برادرخوبم
      مثل همیشه زیبا قلم زدید خندانک خندانک خندانک
      خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
      (●̮̮̃•̃) (●̮̮̃•̃)
      /█\ ♥/█\
      سال نو مبارک خندانک خندانک خندانک
      با آرزوی بهترینها خندانک خندانک خندانک
      (●̮̮̃•̃) (●̮̮̃•̃)
      /█\ ♥/█\
      مجتبی شفیعی (شاهرخ)
      جمعه ۲۸ اسفند ۱۳۹۴ ۰۴:۴۹
      چه عیدی طولانی اوردی
      سلام
      زیبا بود
      تا بحال سفید نخوانده بودم از شما
      ممنون و عیدمان مبارک
      آلاله سرخ(سیده لاله رحیم زاده)
      جمعه ۲۸ اسفند ۱۳۹۴ ۰۵:۲۶
      خیلی زیبااااااااااااا..........همه قشنگ....عیدی ارزشمندی بود آن هم سپید که خیلی دوست دارم...ممنون از انتقال این حس خوب
      آرامش سهم دل مهربانتان
      لبخند مهمان همیشه لبتان
      .................................................... خندانک خندانک خندانک
      امیر جلالی( ا م دی )
      جمعه ۲۸ اسفند ۱۳۹۴ ۰۷:۲۲
      منظومه ای بسیار دلنشین بود . من در تصورم این اثر را به چندین بخش تقسیم کردم و خواندم... هم می شد یکجا خواند و هم مقطع به مقطع... اما خیلی به جانم نشست بعضی از قسمت ها...
      باید اعتراف کنم که قلم شما در سپید حرف های زیادی برای گفتن دارد. یقین دارم... بهار و نوروز بر شما و خانواده محترمتان مبارک و درود بر شما خندانک
      نیره ناصری نسب
      جمعه ۲۸ اسفند ۱۳۹۴ ۰۸:۱۰
      درود بر شما بسیار زیبا و دلنشین بود سالی پر از برکت و شادی برایتان آرزومندیم خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
      ولی الله شیخی مهرآبادی(دیوانه)
      جمعه ۲۸ اسفند ۱۳۹۴ ۱۲:۰۴
      جناب آقای ملک زاده ی عزیز، سلام علیکم.
      ..................................................................
      برمن بتاب....
      بارِ دوخورشید دیگر بردوشِ من............
      زمین تاب نمی اورد.
      حجم سنگین نگاهت را.........
      .................................................
      واقعاً خسته نباشید بزرگوار..............
      عید برشما مبارک باد ودلتان شاد.انشاءا..........
      خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
      نیره ناصری نسب
      جمعه ۲۸ اسفند ۱۳۹۴ ۱۶:۲۶
      خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
      خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
      پروردگارا در این روزهای پایانی سال

      به خواب عزیزانم آرامش

      به بیداریشان آسایش

      به زندگیشان عافیت

      به عشقشان ثبات

      به مهرشان وفا

      به عمرشان عزت

      به رزقشان برکت

      و به وجودشان صحت عطا بفرما خندانک خندانک
      مجنون ملایری
      جمعه ۲۸ اسفند ۱۳۹۴ ۱۷:۱۶
      با سلام بسیار خوب سروده اید موفق باشید ولی طولانی است موفق باشید سال نو مبارک باشد
      وحید کاظمی
      جمعه ۲۸ اسفند ۱۳۹۴ ۲۰:۰۱
      خندانک خندانک خندانک خندانک
      درود بر شما برادر خوبم جناب دکتر ملک زاده عزیز
      مرحبا بر شما و اندیشه نابتان
      بسیار عالی و خواندنی
      خندانک خندانک خندانک خندانک
      پیشاپیش تبریک میکم سال نو رو و براوتون بهترین ها رو آرزو میکنم
      فریبا غضنفری  (آرام)
      جمعه ۲۸ اسفند ۱۳۹۴ ۲۳:۰۰
      زیباست بزرگوار،
      درودها بر شما و احساس سپید شما خندانک خندانک خندانک
      منصور شاهنگیان
      شنبه ۲۹ اسفند ۱۳۹۴ ۰۵:۱۳

      با درود و تبریک سال نو ...

      بسیار شیرین و خواندنی ...

      خندانک خندانک خندانک خندانک

      خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
      پرستو پورقربان (آنه)
      شنبه ۲۹ اسفند ۱۳۹۴ ۰۸:۰۱
      سپااااس رهگذر زیبا نویس.واقعا حظ بردم ... سپیدی معرکه و بسیار زیباست ... واژه واژه ی آن برخاسته از دل و دل پسند است.یک دنیا ممنون که انقدر دلربا سروده اید... خندانک خندانک


      بهارتان سبز و آبااااد خندانک
      منصور شاهنگیان
      دوشنبه ۲ فروردين ۱۳۹۵ ۰۸:۳۱

      با درود و تبریک سال نو ...

      و با این امید که امسال هم با شما باشیم و بگوییم و بشنویم ...

      بی ریا و صمیمانه ...

      خندانک خندانک خندانک خندانک

      خندانک خندانک خندانک خندانک
      محمودرضا رافعی (رافع)
      دوشنبه ۲ فروردين ۱۳۹۵ ۱۹:۰۹
      شعرت زیبا بود ، در سال ۹۵ دعایم این است که بلبل شوی و رونق گلزار بنگری
      تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


      (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
      ارسال پیام خصوصی

      نقد و آموزش

      نظرات

      مشاعره

      کاربران اشتراک دار

      محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
      کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
      استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
      0