سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

دوشنبه 17 ارديبهشت 1403
  • روز اسناد ملي
28 شوال 1445
    Monday 6 May 2024
      به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

      دوشنبه ۱۷ ارديبهشت

      دوران آموزشی

      شعری از

      احمد رضائی پایدار

      از دفتر لاله های واژه گون نوع شعر نیمائی

      ارسال شده در تاریخ يکشنبه ۲۵ بهمن ۱۳۹۴ ۱۱:۲۵ شماره ثبت ۴۴۷۵۳
        بازدید : ۳۵۰   |    نظرات : ۴

      رنگ شــعــر
      رنگ زمینه
      دفاتر شعر احمد رضائی پایدار

      *شعر دوران آموزش سربازی (دژبان آجا)*
      آمده ام به سربازی
      تا که یاد گیرم اسرار جانبازی
      تا که مردی برای خویش شوم
      تا که شیری برای ایران شوم
      لیک مقدمه ای دارد هر کار
      مقدمه سربازی هست  آموزشی
      به امر مربی باید بدو رو روی
      به هر سو  می روی باید شتا بان روی
      به چپ روی یا که راست
      منم با صدای بلند بگی
      در کلاس های درس حاضر بشینی
      البته بسته فرهنگی رو با خود ببری
      اصول نظامی و اصول دین رو یاد بگیری
      به وقت امتحان با نمره 100
      اگر شد چند روزی مرخصی بگیری
      برای انجام هرکار باید اجازه بگیری
      گرنگیری باید کلاغ پر بشین پاشو یا حالت شنا بگیری
      گوش به فرمان  مربی باش که گوشت را نگیرد
      گربگیرد تو را صوغات کلاه آهنی دهد
      تو بیخت می کنند یا که باز داشتت می کنن
      تورا فرمان به پا کفتن می کنن
      گویی که پای مفت را یافته اند
      تو را راهی میدان می کنند
      به وقت صبح گاهی
      تو هم با عزمی چند برابر
      از گروهان بغل سبقت بگیری
      به هر سو که می روی نظم یادت نرود
      از بغل دستی یا روبرو نظام یادت نرود
      به وقت نماز مهرو قرآن یادت نرود
      بعد از کلی مکافات در نصف روز
      سلفت با قاشقت در کمدت یادت نرود
      غذای ارتش را گر می خوری
      مواظب باش که دل درد نگیری
      که ارتش چون و چرایی ندارد
      به وقت نظافت  در محدوده خویش
      نظافت کن که ارتش ارشدی دارد
      مبادا که نامت را نویسد
      که ارتش پدری مادر ندارد
      به وقت خاموشی ساکت نشین
      که نامت در لیست غایبین نگردد
      عقب گرد کن که تختت را بیبنی
      بشمار سه ام در بالای آن نشینی
      اگر پاسی نداشتی آسوده می خوابی
      اگر هم پاس داشتی منتظر می خوابی
      این بود یک روز یک سرباز
      اگر سرباز باشی که می دانی
      اگر سرباز نیستی که می خوانی
       احمدرضایی پایدار
      ۳
      اشتراک گذاری این شعر

      نقدها و نظرات
      عباسعلی استکی(چشمه)
      دوشنبه ۲۶ بهمن ۱۳۹۴ ۱۸:۰۰
      درود گرامی
      دلنوشته ای زیباست
      قدیم ها پدر (روحش شاد) می فرمود : برو سربازی تا آدم شوی
      و سرباز ها میخواندند:
      بیا بیا ای جناب سروان رحمی تو بکن بر من جوان
      نگهبانم آی نگهبانم ، نگهبان دور گروهانم
      ........
      شاد باشید خندانک خندانک خندانک
      وحید کاظمی
      دوشنبه ۲۶ بهمن ۱۳۹۴ ۰۶:۱۱
      خندانک خندانک خندانک خندانک
      درود بر شما
      خندانک خندانک خندانک خندانک
      عباس وطن دوست
      دوشنبه ۲۶ بهمن ۱۳۹۴ ۱۴:۵۴
      خندانک
      سلام

      درود بر شما و احساس بسیار زیبایتان خندانک خندانک

      همیشه باشید و بسرایید خندانک خندانک خندانک
      تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


      ارسال پیام خصوصی

      نقد و آموزش

      نظرات

      مشاعره

      کاربران اشتراک دار

      محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
      کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
      استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
      0