سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

دوشنبه 24 ارديبهشت 1403
  • لغو امتياز تنباكو به فتواي آيت الله ميرزا حسن شيرازي، 1270 هـ ش
6 ذو القعدة 1445
    Monday 13 May 2024
      به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

      دوشنبه ۲۴ ارديبهشت

      پادشاه

      شعری از

      امین لطفی

      از دفتر چهارپاره نوع شعر چهار پاره

      ارسال شده در تاریخ چهارشنبه ۱۴ بهمن ۱۳۹۴ ۲۲:۴۸ شماره ثبت ۴۴۴۶۳
        بازدید : ۶۲۴   |    نظرات : ۱۷

      رنگ شــعــر
      رنگ زمینه
      دفاتر شعر امین لطفی

      رخ داده بودی توویِ تقدیرم که می رفت
      سمت جنونی که من از من دور باشم
      رخ داده بودم تویِ تقدیرت که می خواست
      من هم شبیه هر شبت مجبور باشم
      .
      ابعادِ احساساتم و تغییر دادی
      حتی صدایِ نفسم تغییر کرده
      مردی که عمری دردشُ انکار می کرد
      با گریه امشب خوابتُ درگیر کرده
      .
      با حمله'ی چشمای تو آغاز میشه
      انقدر زیبایی که راحت رام میشم
      من پادشاهِ کشوری هستم، که دارم
      با دستِ سربازِ خودم، اعدام میشم
      .
      چشمامو وا کن لعنتی، باید ببینم
      تا روبرومی زخم خوردن کیف داره
      هرجا که محکمتر زدی، گردیِ چشمات
      زیباترن، باید ببینم، حیف داره
      .
      شلاق می شی روو تنم می پاشم از هم
      گرگ نگاهت زوزه هایی تلخ داره
      تا با غرورِ آزریت از من گذشتی
      شهری شدم که موزه هایی تلخ داره
      ۷
      اشتراک گذاری این شعر

      نقدها و نظرات
      عباسعلی استکی(چشمه)
      جمعه ۱۶ بهمن ۱۳۹۴ ۱۵:۱۳
      درود گرامی
      بسیار زیبا و دلنشین بود خندانک خندانک خندانک
      نجمه طوسی (تینا)
      شنبه ۱۷ بهمن ۱۳۹۴ ۱۳:۴۸
      سلام بر شاعر گرامی
      چهارپاره ی خوبی بود و می تواند تبدیل به ترانه ای زیبا شود .
      چند پیشنهاد :

      رخ داده بودی توویِ تقدیرم که می رفت


      سمت جنونی که من از من دور باشم(سمت جنونی که از اینجا دور باشم)


      رخ داده بودم تویِ تقدیرت که می خواست


      من هم شبیه هر شبت مجبور باشم


      .


      ابعادِ احساساتم و تغییر دادی


      حتی صدایِ نفسم تغییر کرده(وقتی صحبت از احساسات میارین بهتره به یکی از حس ها بپردازید.
      حتی صدای گریه هام تغییر کرده )


      مردی که عمری دردشُ انکار می کرد


      با گریه امشب خوابتُ درگیر کرده


      .


      با حمله\'ی چشمای تو آغاز میشه


      انقدر زیبایی که راحت رام میشم


      من پادشاهِ کشوری هستم، که دارم


      با دستِ سربازِ خودم، اعدام میشم(عالی بود)


      .


      چشمامو وا کن لعنتی، باید ببینم


      تا روبرومی زخم خوردن کیف داره


      هرجا که محکمتر زدی، گردیِ چشمات


      زیباترن، باید ببینم، حیف داره


      .


      شلاق می شی روو تنم می پاشم از هم(آشفته می شم )


      گرگ نگاهت زوزه هایی تلخ داره


      تا با غرورِ آزریت از من گذشتی(آذری)


      شهری شدم که موزه هایی تلخ داره


      خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
      خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
      مجتبی شفیعی (شاهرخ)
      پنجشنبه ۱۵ بهمن ۱۳۹۴ ۰۵:۱۱
      سلام
      بسیار خوشحال شدم
      نمیدانم چرا اینقدر به دلم نشست
      ...........رخ داده بودم تویِ تقدیرت که می خواست


      ...........من هم شبیه هر شبت مجبور باشم
      افرین افرین افرین خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
      وحید کاظمی
      پنجشنبه ۱۵ بهمن ۱۳۹۴ ۰۵:۵۹
      خندانک خندانک خندانک
      زیباس
      مرحبا
      عظیمه ایرانپور
      پنجشنبه ۱۵ بهمن ۱۳۹۴ ۰۶:۳۷
      درود بر شما
      فاخر و زیبا و به زبان روز بود
      لذت بردم
      قلمتان سبز خندانک خندانک
      آلاله سرخ(سیده لاله رحیم زاده)
      پنجشنبه ۱۵ بهمن ۱۳۹۴ ۱۳:۵۵
      من پادشاهِ کشوری هستم، که دارم


      با دستِ سربازِ خودم، اعدام میشم.................آفرین .... خندانک خندانک خندانک
      آرمین اسدزاد (الف)
      پنجشنبه ۱۵ بهمن ۱۳۹۴ ۱۶:۲۸
      سلام امین جان
      یه ترانه ی عالی و فاخر میشه از این شعر استخراج کرد...
      ریتم گوشنواز بود و زبان بدیع و دور از کلیشه...
      نویسا باشی خندانک خندانک خندانک خندانک
      علی غلامی
      جمعه ۱۶ بهمن ۱۳۹۴ ۱۷:۴۱
      سلام و درود خدمت شما جناب لطفی
      زیبا سرودی خصوصا شاه بیت زیر
      من پادشاهِ کشوری هستم، که دارم
      با دستِ سربازِ خودم، اعدام میشم
      اما بیت زیر را نفهمیدم حقیقتا
      رخ داده بودم تویِ تقدیرت که می خواست
      من هم شبیه هر شبت مجبور باشم
      و شبیه هرشبت مجبور باشم!
      ببخشید خلاصه که من ان قلت آوردم بزرگوار....
      خندانک خندانک خندانک

      رسول بیرانوند
      شنبه ۱۷ بهمن ۱۳۹۴ ۰۶:۲۶
      خندانک خندانک خندانک
      خندانک خندانک خندانک
      تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


      (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
      ارسال پیام خصوصی

      نقد و آموزش

      نظرات

      مشاعره

      کاربران اشتراک دار

      محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
      کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
      استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
      0