سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

يکشنبه 30 ارديبهشت 1403
    12 ذو القعدة 1445
      Sunday 19 May 2024
        به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

        يکشنبه ۳۰ ارديبهشت

        باران

        شعری از

        عباس بر آبادی

        از دفتر رویش نوع شعر

        ارسال شده در تاریخ جمعه ۷ مرداد ۱۳۹۰ ۱۳:۰۷ شماره ثبت ۴۲۹۲
          بازدید : ۸۳۲   |    نظرات : ۸

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر عباس بر آبادی

        امروز صبح باران بارید
        و کمیابترین لحظه ذهنم
        در ناودان جاری شد

        احساس با ضرباهنگ مدام باران
        از سقف دلم چکه می کرد

        در سبکی سیال ذهن
        زیر شوق تند رگبار شایدهایی مدام
        خواهش
         کودکانه به صحن خیال دوید


        فصل دلتنگی است
        فصل خانه تکانی ذهن
        آشنایی دیروز می گفت:
        باید پنجره ها را عوض کنم
        رو به خاطرات گذشته باز می شود
        دلگیر است

        اما من فکر کوچم
        از این همه شایدها و بایدها ساکت و تکراری
        کلاغهای  بی خبری
        دل کاج را می لرزانند
        باد بی خیال دل تنگی کاج موهایش را شانه می کند
         
        صف دلتنگی پایانی ندارد
        اگر از ایکاشهایی مبهم شروع شود
         به شاید هایی مدام ختم

        امسال سال عجیبی بود
        مادر قلبش را عمل کرد در تنهایی
        پدر چشمانش را در سکوت
        پیرمردی که هر روز نمازش را سر وقت در مسجد سر کوچمان میخواند مرد

        و من باز فراموش کردم
        راز زیستن را بی عشق
        به بحث بنیشنم
        با دخترک نابینایی همسایه


         یاد بگیرمحل معادله چند مجهولی را
         بفهمم چند معادله چند مجهول قابل حل است

        هنوز هر بر راه بیمارستان  را گم میکنم
         بند انداختن چمنها را فراموش
        و بدتر هنوز به تئوری داروین شک دارم

        باز جایی شکرش باقی است
        همه نامه هایم را پست کرده ام
        و هر روز سر یک ساعت
        صندوق نامه را خالی

        پستچی
        آدرس نامه ها یم را از بر است
        خطم را خوب می شناسد
        و اصرارم را به نوشتن یک نامه تکراری

        باران باز می بارد
        مثل پارسال ؛ سال پش از پارسال ؛ مثل هر سال
        سالی جدید در راه است
        فراموش نکنم اداره  پست فردا تعطیل است
        نروم پشت در بمانم؛مثل پارسال؛ سال پش از پارسال
        ۰
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        0