سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 7 ارديبهشت 1403
    18 شوال 1445
      Friday 26 Apr 2024
        به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

        جمعه ۷ ارديبهشت

        شب در مدار مهتاب .....

        شعری از

        حامی شریبی

        از دفتر ورق ایام نوع شعر غزل

        ارسال شده در تاریخ سه شنبه ۱۳ آبان ۱۳۹۳ ۲۳:۰۵ شماره ثبت ۳۱۴۹۲
          بازدید : ۷۶۲   |    نظرات : ۲۸

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر حامی شریبی

        شب
        در مدار
        مهتاب
        وسوسه شد
         رنگ عشق
        گرفت
         آینه ...
        نیزه 
        همسفر
        با 
        لاله شد
         بوی تشنگی میداد
        دهان شقایق
         تفسیر آب
        زبان تیغ
        قطره چکان ،
        انگشت
        حرمله شد
        حس مبهمی
        پیچید در تن
        زمین
         شقایق رفت
        تا
        قله های  خدا 
        کنار
        چشمانش
        همسایه شد  
        زبان پروانه هارا
        کسی هرگز
        نمیدانست
        وقتیکه
        مهتاب
        زیر چشم
        نابکار
        شب ...
        درکوچ
        پروانه ها
        پروانه شد
        دل به دل ِ
        برکه نداد 
         نیلوفر
        لحظه ای
         که
         تن صحرا
         داغ
        از سینه ی خشک وُ
        پای زخمی
        بنفشه شد
        پرستو
        معرکه کرد
        در تجلی نور
        از شراب
        لبش
        بوسه ها برتن
        لاله شد
        قاصدک
        فریادها نفس
        میزد
        شاخه ها را
        یک به یک
        پَر و بال
        میزد
         لحظه ای  ایستاد
        آرام
        یک قنوت سرخ
        گرفت
        زیر لب
        لابه لای خارها
        لاله ی گمشده اش  را
        مرتب
        هان  ،
        صدا میزد   
        آفتاب
        کاملا
        خم شده بود
        انگار
        زمان رفتن
        کم شده بود
        زمین داشت
        می مُرد
         از
        دست بی عاطفه ها
        با اینکه
        میدانستند
        نه اصلا"
        یقین داشتند
        که
        خدا
        در
        همان حوالی
        بود  
        هیچ دستی
        درخواستِ
        باران نکرد
        هیچ چشمی
        کمک
        به
        باغبان نکرد
        قافیه گردان
        شد ه
        بود
        این شب
        پست
         درآن میانه
        دیدم
         برای لبهای
        ترک خورده
        بنفشه
        یک جفت
        بال زخمی  
        تمنا کنان
        به دنبال
        یک قطر
        از باران
        میگشت ....
        ای وای
        پس چرا  
        باران
        نمی بارد ؟
        برای دل  
        خدا
        کسی
        گل
        نمی کارد ؟
        یادمان  باشد
        فردا
        که از
        راه رسید
        بی شک
        خدا
        سراغ
        تورا
        از
        تو
        میگیرد
        ۶
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        0