سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

يکشنبه 23 ارديبهشت 1403
    5 ذو القعدة 1445
      Sunday 12 May 2024
        به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

        يکشنبه ۲۳ ارديبهشت

        لبخند مهربانی...

        شعری از

        مریم شجاعی

        از دفتر شعرناب نوع شعر غزل

        ارسال شده در تاریخ يکشنبه ۱ تير ۱۳۹۳ ۲۳:۵۰ شماره ثبت ۲۷۴۴۰
          بازدید : ۵۷۴   |    نظرات : ۲۰

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر مریم شجاعی

        آغوش گرم مادرانه ات
        آبستن زلزله ای ویرانگر است.
        کمی سرد باش...
        قلب بیمارت
        از دود سیگارهایمان سکته کرده
        و این روزهاست که دیگر خاموش شود...
        ریه هایت...
        ریه هایت را  هر روز قطع میکنند
        بمیرم برایت...درد دارد....؟؟؟
        و بیشترین فریاد تو
        از ....
        از سلولهایت است...میدانم....
        میدانم که همه با هم بیگانه اند.
        قهر کرده و عبوس
        پشت به هم میکنند ...
        شرق و غرب و
        شمال و جنوب وجودت را ویران کرده اند.
        گاهی دود میخورند و گاهی حرص.
        گاهی اخم میکنند و گاهی هم فریاد میکشند.
        به سلولهایت لبخند را نیاموختی مگر؟
        خطوط پیشانی که همیشه سمبل فداکاری نیست...
        گاهی به مانند سلولهای تو
        نتیجه ی خساست و حسادت است.
        زمین...کره ی خاکی بیمارم...مادر مهربانم...
        به سلولهایت ...به فرزندانت...
        به من...به او...به آنها
        بیاموز...
        بخندیم...
        و مهربان باشیم با هم.
        تو را به جان زمین...مادرمان...
        بیایید غرور را بشکنیم
        و اعتماد کنیم به هم...
        اعتماد کنیم به هم...
        تقدیم به آنهایی که از اخم دیگران می رنجند و سلولی از سلولهای شاد زمین اند...
        به امید شروع صبح فردا با لبخند به برادران و خواهرانمان...خدا را در چهره ی انسانهایی که میبینیم ببینیم و لبخند بزنیم ...متحد شویم تا زخمی درمان کنیم...خدا را یاری کنیم برای اینکه هیچ انسانی غمگین نباشد...
        دومین سلول شاد و مهربان زمین شما باشید شاید در خیابان هم مسیر شدیم........به امید دیدار.....
        ۱۰
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        0