سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

يکشنبه 30 ارديبهشت 1403
    12 ذو القعدة 1445
      Sunday 19 May 2024
        به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

        يکشنبه ۳۰ ارديبهشت

        بچه غول

        شعری از

        احمد ملک نژاد

        از دفتر B52 نوع شعر سپید

        ارسال شده در تاریخ دوشنبه ۲۸ بهمن ۱۳۹۲ ۱۶:۱۳ شماره ثبت ۲۳۵۹۷
          بازدید : ۴۰۸   |    نظرات : ۱۲

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        آخرین اشعار ناب احمد ملک نژاد

        بادهای کویرنشین

        با کوله باری پر

        نیشخندی بر­لب

        در تهران

        (مکث)

         

         گرد افشانی می کنند

        (مکث)

         

        و از این هم­آغوشی

        لقاح گرد و دود

        (مکث طولانی)

         

        بچه غول زاده می شود

         پدرش باد

         او را نزد­ما

        در شهر­ما

         به امانت

        گذاشته است

        (مکث کوتاه)

        به ما می گوید

        "مامان"

        (مکث کوتاه)

        دوستمان دارد

        (مکث کوتاه)

        شیرمان را می­کشد

        شیرمان را می­مکد

        گشنه است

        (مکث)

         

        گهگاهی دستان کثیفش

        بر صورتمان

        بر شیشه­های برج­هامان

        بر یقه­هامان

         می­کشد

        نازمان می­کند

        (مکث)

         

        دوستمان دارد

        (مکث کوتاه)

        گهگاهی هم

        که شیر یکیمان ته می­کشد

        وینگ وینگ می­کند

        با صدای آژیر یک آمبولانس

        (مکث کوتاه)

        "مامان بیا بازی"

        "برو بچه!"

        (مکث کوتاه)

        حوصله­اش سر می­رود

        (مکث طولانی)

         

         بچه ای

        در پارک نیست

        پیرمردی را

        فوت می­کند

         (مکث کوتاه)

        می­افتد

        (مکث طولانی)

         

        پرنده­ها را

        سنگ می­زند

        (مکث کوتاه)

        صدایی

        بلند نمی­شود

        (مکث طولانی)

         

        دستش را

        بر چشمانمان

        می­گذارد

        خپل و گردالو­د

        (مکث)

         

        "مامان..من کِی­اَم؟"(کی­ام؟: کی هستم؟)

        (مکث کوتاه)

        دیدمان را

         کور می­کند

        (مکث)

         

        فقط گاهی میلاد دراز

         سرش را

         بیرون می آورد

        "اوه هوا هشدارآلوده"

        دوباره

         گم می­شود

        (مکث کوتاه)

        "مامان"

        (مکث طولانی)

         

        همه با اخم

        در انتظار

        "مامان...گشنمه"

        کی بچه غول

         خودش را

         خیس می­کند

              (مکث)

        "نه مامان..الان ندارم"

        (مکث)

        "مامان گشنمه"

        (مکث کوتاه)

        "مامان..بابا کی میاد؟"

         

        کِی باد می آید

        ببردش

        خانه کسی دیگر

        (مکث کوتاه)

        بچه غول

        لیسمان می­زند

        (مکث)

         

        "مامان گشنمه"

        (مکث طولانی )

        پی نوشت: تمام حقوق برای انتشارات ناکجا محفوظ است

        ۰
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        0