سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

چهارشنبه 12 ارديبهشت 1403
  • شهادت استاد مرتضي مطهري، 1358 هـ ش - روز معلم
23 شوال 1445
    Wednesday 1 May 2024
    • روز جهاني كار و كارگر
    به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

    چهارشنبه ۱۲ ارديبهشت

    « چنان حلاجی که منصورش بر «دار» است!»

    شعری از

    عابدین پاپی(آرام)

    از دفتر سرما سرِ ما را گرم می کند نوع شعر سپید

    ارسال شده در تاریخ ۱۳ روز پیش شماره ثبت ۱۲۹۲۴۴
      بازدید : ۵۵   |    نظرات : ۶

    رنگ شــعــر
    رنگ زمینه
    آخرین اشعار ناب عابدین پاپی(آرام)

    زندگی جشنی صد ساله که با تن ها صد سال تنها شد و این که مرگ به من به تو پُشت می¬کند می¬ رود به این روزهای بد که بهتر نیست! مرگ دردامانِ شب به ندیدنِ ماه فکر می کند به تماشای خورشیدی می رود که تماشایی است حال بگو چه حال از احوالِ این همه گلوله که لوله وار درعرضِ خود مؤمن می شوند! چه حال از آقای آب که برهزاران سلام چشم می گُشاید می شکندتشنگی هرخبری را که خبرداراست خبر بر دار است چنان حلاجی که منصورش بر «دار» است! وگاه سکوتش فریادمان را آغاز می کند بگو چه خبر؟ از افسردگی پائیزی که درخت اش را فراموش می کند اینک منم سر و پا لرزان که دراشتیاقِ بَمْ زلزله می شوم لذتی سرگردان که گُواراتر ازچه چه ها را چه گُوارا می کنم! چه فرقی می کند تمامِ روزمان سیاسی باشد زبانت به گویش سیاسی حرف بزند چشمانت با زبانِ مادری سیاسی شود! زندگی مثل قدم های سیاسی نیست اما ماهی بالای سرما می تابد که خورشیدش سیاسی است! حالا هی بگو درخت نزدیک تر از خودش جنگل می شود! آخرین زمستانم برای نمردن می جنگد و برف فراتر از همیشه درقرمزی خودش فرود می آید درچارراهِ باد بردرگاهِ کلمات به انتظارِ دفتری خالی از بارانم که درقابی کُهنه تازه گی های سال را ورق می زند! آه نگو که عاشق حضوری بیگانه ام که یگانه گی اش توالی موج ها را در پسِ اوج می پوشاند می روم به روزهای آینده ی فصل تا که شادی شاخه ها را دربالِ درخت جشن بگیرم من نگاهی غمگین ام که نغمه اش سنگ را رود می کند و تو بادآورده ی برگی غمناک که بیابانش را سر بریدند! چقدر دوست دارم خیابانی باشم که پروای پریدن ندارد چقدر می خواهم شاعری باشم که هراس از شعر خواندن ندارد این جا پرواز ممنوع الخروج است آنگاه که به عقابش شلیک می شود! عابدین پاپی(آرام) 28/1/1403
    ۲
    اشتراک گذاری این شعر

    نقدها و نظرات
    عباسعلی استکی(چشمه)
    ۱۱ روز پیش
    درود بزرگوار خندانک
    نرگس زند (آرامش)
    ۱۲ روز پیش
    درود بر شما خندانک خندانک خندانک
    محمد باقر انصاری دزفولی
    ۱۲ روز پیش
    همواره پاینده باشی
    درودفراوان برشما
    خندانک خندانک خندانک خندانک
    جواد مهدی پور
    ۱۲ روز پیش
    درود بر شما جناب پاپی گرامی خندانک
    ساسان نجفی(سراب)
    ۱۲ روز پیش
    درود بر شما..
    چ غمگین..زیبا..
    خندانک خندانک
    علیرضا حاجی پوری باسمنج راوی عشق
    ۱۲ روز پیش
    درود بر شما خندانک خندانک
    تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


    ارسال پیام خصوصی

    نقد و آموزش

    نظرات

    مشاعره

    کاربران اشتراک دار

    محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
    کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
    استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
    0