سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

شنبه 8 ارديبهشت 1403
    19 شوال 1445
      Saturday 27 Apr 2024
        به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

        شنبه ۸ ارديبهشت

        بهشت کافر

        شعری از

        سید ظاهر موسوی

        از دفتر دل نوشته های سیدظاهرموسوی نوع شعر غزل

        ارسال شده در تاریخ پنجشنبه ۲۰ مهر ۱۴۰۲ ۱۱:۲۳ شماره ثبت ۱۲۴۵۱۸
          بازدید : ۱۵۹   |    نظرات : ۱۱

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر سید ظاهر موسوی
        آخرین اشعار ناب سید ظاهر موسوی

        بهشت کافر
        از شهر بی علم و ادب حوصله ام سر رفت
        خون از رگانم جاری در پای صنوبر رفت
        در این سرا من یادگار خشم تاریخم
        لبخند از لبهای من ناخواسته در رفت
        جانم ببخشی حرف هایت را نه فهمیدم
        فکرم پریشان بود و در یک سمت دیگر رفت
        این مُلک اسلامی برای من جهنم شد
        پایم بسوی یک بهشت شهر کافر رفت
        تو باشی وحرفِ خدا و دین وایمانت
        این جسم وجانم روی دریاها شناور رفت
        اینجا نهال دوستی را ریشه کن کردند
        با یک درخت دشمنی در عمق باور رفت
        این گردش دوران به کام تان نمی ماند
        گاهی چنین اندیشه نازا گشت ابتر رفت
        سیدظاهرموسوی
        ۵
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        عباسعلی استکی(چشمه)
        شنبه ۲۲ مهر ۱۴۰۲ ۱۳:۳۰
        درود استاد عزیز
        اجتماعی بسیار زیبا و با شکوه بود خندانک
        سید ظاهر موسوی
        سید ظاهر موسوی
        يکشنبه ۲۳ مهر ۱۴۰۲ ۰۷:۴۶
        درود به شما استاد جان ممنون حضور شما بزرگوار خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        عليرضا حكيم
        جمعه ۱۹ آبان ۱۴۰۲ ۲۳:۰۵
        درود
        زیبا بود لغزشهای وزنی وجود دارد که آقای قنبر پور اصلاح کردند
        ولی شعر خوبی بود خندانک
        محمد باقر انصاری دزفولی
        شنبه ۲۲ مهر ۱۴۰۲ ۰۹:۳۸
        بداهه ای تقدیم شعر زیبای استادگرامی
        شیدا شدم از خواندن شعرت
        که شراب است
        مستانه کند‌پیرو جوان راکه
        مِی ناب است
        خندانک خندانک
        سید ظاهر موسوی
        سید ظاهر موسوی
        يکشنبه ۲۳ مهر ۱۴۰۲ ۰۷:۴۶
        سلام واحترام خدمت شما استاد بزرگوار ممنون حضور شما خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        آرزو عباسی ( پاییزه)
        شنبه ۲۲ مهر ۱۴۰۲ ۱۲:۱۳
        سلام و درود بر شما ادیب گرامی خندانک خندانک
        قلم زرنگارتان ماندگار خندانک خندانک
        برقرار باشید و سبز خندانک خندانک
        سید ظاهر موسوی
        سید ظاهر موسوی
        يکشنبه ۲۳ مهر ۱۴۰۲ ۰۷:۴۵
        سلام عرض ارادت خدمت شما بزرگوار خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        جواد کاظمی نیک
        شنبه ۲۲ مهر ۱۴۰۲ ۱۳:۳۱
        درودبرشما استاد عزیزم جناب موسوی بسیار زیبا بود 🪻🪻🪻🪻🪻🪻🪻🪻🪻🪻
        💙💙💙💙💙💙💙💙
        🩵🩵🩵🩵🩵🩵🩵
        💐💐💐💐💐💐
        🌼🌼🌼🌼
        💟💟💟
        ❤️❤️
        ❤️🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
        🌺🌺🌺🌺🌺
        🪻🪻🪻🪻
        🌼🌼🌼
        🥀🥀
        💮
        سید ظاهر موسوی
        سید ظاهر موسوی
        يکشنبه ۲۳ مهر ۱۴۰۲ ۰۷:۴۶
        ممنون حضور شما بزرگوار خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        محمد قنبرپور(مازیار)
        شنبه ۲۲ مهر ۱۴۰۲ ۱۵:۳۱
        سلام عرض ادب خدمت شماجناب موسوی
        قصد بی ادبی به شعر جنابعالی ندارم اما احساس میکنم از لحاظ وزنی اشکالاتی داره استفاده بیش از حد مجاز از اختیارات شاعری و تبدیل چندباره‌ی هجاهای کوتاه به بلند و بالعکس به شدت بر روانی شعرتان تاثیر گذاشته است
        اگر اجازه بدید کمی تغییر بدم برای دل خودم البته:


        از شهر بی علم و ادب پیمانه ام سر رفت
        خون از رگان جاری ام پای صنوبر رفت
        در این سرا من یادگار خشم تاریخم
        لبخند از لبهای من ناخواسته در رفت
        جانم ببخشی حرف هایت را نفهمیدم
        فکرم پریشان بود و از یک راه دیگر رفت
        این مُلک اسلامی برای من جهنم شد
        پایم بسوی یک بهشت شهر کافر رفت
        تو باشی وحرفِ خدا و دین وایمانت
        این جسم وجانم روی دریاها شناور رفت
        اینجا نهال دوستی را ریشه کن کردند
        با یک درخت دشمنی در عمق باور رفت
        این گردش دوران که در کامت نمی ماند
        گاهی چنین اندیشه نازا گشته، ابتر رفت

        ایام به کام
        قلمتان نویسا خندانک خندانک خندانک
        سید ظاهر موسوی
        سید ظاهر موسوی
        يکشنبه ۲۳ مهر ۱۴۰۲ ۰۷:۴۸
        سلام و احترام خدمت شما استاد گرامی
        شما لطف می کنید درخدمت شماست
        می آموزم لطف کنید تقطیع کنید که کجایش مشکل دارد
        ممنون می شوم خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        0