جمعه ۱۱ آبان
ای بسا شکر شعری از سینا سجودی
از دفتر شعرناب نوع شعر ترکیبی
ارسال شده در تاریخ چهارشنبه ۳ فروردين ۱۴۰۱ ۲۰:۲۸ شماره ثبت ۱۰۸۶۳۶
بازدید : ۶۷۵ | نظرات : ۱۸
|
آخرین اشعار ناب سینا سجودی
|
مدتی هسـت که من تب دارم
منتها علت آن هجـران نیست
بلکه فکریست که هر شب دارم:
«ای بسا شکر خدا انسان نیست!»
-------------------
فرض کردم که اگر انسان بود؛
در دلش بغض و عداوت میکاشت
یا اگر سینهی او انبان بود؛
کینهها بر سر هم میانباشت
.
گر خدا مثل بشر سلطان بود
کاخی از مرمر و از زر میساخت
جای هر منتقدش زندان بود
مبلغ از جیب شما میپرداخت
.
یا اگر صاحب یک دکّان بود؛
گاه و بیگاه درش را میبست
قیمتی بود و بهایش جان بود
نعمتی را که به آسانی هست!
.
فکر کن؛ خوی خدا عصیان بود؛
توبه را از همگان پس میزد
یا اگر خصلت او طغیان بود؛
شعله بر خرمن هر کس میزد
.
پـس مگـر راز کسی پنهان بود؟
چون گناهان همه افشا میشد
یا که را دوست و همپیمان بود؟
بین عشّاق چه؟؟ دعوا میشد!!
.
مژده اما که نه این یا آن بود!
غیر از این قصّه جنایی میشد!
بیگمان گر که خدا انسان بود؛
وای بر من! چه خدایی میشد!؟
-------------------
گرچه بیتابم و من تب دارم؛
آنچه گفتم به خدا هذیان نیست!
ذکـر هـر روز که بر لـب دارم:
«ای بسا شکر خدا انسان نیست!»
|
|
نقدها و نظرات
|
سلام و درود بر شما عیدتان خجسته باد پیش از هر چیز بابت عنایت به شعر بنده و بررسی آن بسیار متشکرم و خوشحالم که در مجموع برای شما دلنشین بوده است دربارهی موردی که ذکر کردید لازم میبینم این توضیح مختصر را بدهم که؛ در شعر فوق بنده سعی داشتم تا به دور از گرایش به سبکی خاص میان منطق و احساس پیوندی برقرار کنم تا موضوعی را ورای بعدی یگانه به تماشا بگذارم؛ یعنی در قالب و ساختاری نسبتاً متعارف، بدون پسزمینهای تیره از وهم و گمان و ابهام، اما با زبانی فراگیرتر و غیرمتکلف به مفهوم موردنظرم بپردازم که همین سبب میشود تا شعر من از مؤلفههای مرسوم شعرهای پستمدرن(که به آن آگاهی دارید) فاصله بگیرد. بنابراین در این شعر تصمیمی مبنی بر پیروی از ویژگیهای شعر پستمدرن نداشتم و شعرم را به آن سمت و سو متمایل نکردم. با سپاس فراوان از توجه و ابراز نظر شما دوست گرامی شاد باشید | |
|
سلام جناب استکی ایام عید پر از مهر از زیبانگری شما کمال قدردانی را دارم تندرست باشید | |
|
سلام بر شما دوست گرامی سال نوی شما نیز مبارک و فرخنده باشد خوشحالم که از نظر لطفآمیز شما بهرهمندم و اما در خصوص مسئلهی مذکور؛ من آگاهانه دست به اینکار زدم که موجب میشود بندهای تنهی شعر از لحاظ خوانش [همگام با روایت] منسجمتر شوند بدون آنکه از بندهای مقدمه و پایانی تمایز چشمگیری بیابند. همانگونه که میبینید همقافیهبودن مصرعهای فرد در تمامی بندهای تنهی شعر و مصرعهای زوج در هر بند مشهود است به همین خاطر از مرزهای قافیهبندی چارپاره کمی فراتر رفتم. با تشکر از ابراز دیدگاه صمیمانه و موشکافانهی شما | |
|
سلام و درود بر شما بزرگوار از رضایت شما مسرور و متشکرم فصل سبز و خرمی را برای شما و خانواده محترمتان آرزومندم | |
|
سلام بر شما جناب انصاری بزرگوار امیدوارم بهارتان سرشار از شکوفایی باشد همیشه بیدریغ به بنده لطف داشتهاید ادامهی حضورتان را ارج مینهم | |
|
درود بر شما ارادتمند و متشکرم | |
|
درود و عرض ادب سپاسگزار از لطف شما | |
|
سلام و درود نظر لطف شماست شاد و سرزنده باشید | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
سال نو را به شما تبریک عرض می کنم
در خصوص شعرتان بگویم
با عنایت بر اینکه رگه هایی از پسا مدرن در شعر بود
و برخی مولفه ها شعر را به سمت مدرنیته میبرد
لذا از شاخصه های این اشعار پرداخت های معما گونه است در مصاریع با به کار بردن صنایع و کشف نتیجه را به مخاطب واگذار کردن که خواننده ی شعر از کشف رازها لذت ببرد
نه اینکه قفل و کلید را همزمان دست مخاطب دهیم
در کل شعری زیبا بود و عالی لذت بردم
امید که بمانید و بسرایید
ایام عزت مستدام
#سید_هادی_محمدی