سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

دوشنبه 14 خرداد 1403
  • رحلت حضرت امام خميني -ره- رهبر كبير انقلاب و بنيان‌گذار جمهوري اسلامي ايران، 1368هـ ش
  • انتخاب حضرت آيت الله خامنه‌اي به رهبري، 1368 هـ ش
27 ذو القعدة 1445
    Monday 3 Jun 2024
      مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خظ قرمز ماست. اری اینجاسایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

      دوشنبه ۱۴ خرداد

      پست های وبلاگ

      شعرناب
      افسانه مه آلود هاکو و پرشا نگاره یازدهم
      ارسال شده توسط

      مازیارملکوتی نیا

      در تاریخ : يکشنبه ۳۰ خرداد ۱۳۹۵ ۰۵:۳۶
      موضوع: آزاد | تعداد بازدید : ۴۲۴ | نظرات : ۰

      نگاره یازدهم ورود سیوانا به دره نای غبار زیر بالهای بلندش / ارتعاش صدا و پرهای ظریف و خشن و سفید/نوری که احاطه کرده بودش/ شمشیرش که لخته های خون یاغوتی رنگ/ روی تیغه بیرحم وریز بینش به چشم میخورد / زره سنگین/ اما دلربایی /که با نشانه هایی از ضربات گرز و تیر و نیزه و شمشیرهای باستانی / تزیینش کرده بود/ صدای پر غرور نفسهای باکره ای که فکر نمیکنم /از زیر کلاه خوود زیباش بیرون میومد حتی / گرمای اومدنش/ حتی برای قتل عامشون / قتل عام لشگری از مزدورها / که حالا / چنان محوابهتش شده بودند /که صدای نفس زدنهای بی رمقشون رو/ زیر حرارت بی نهایتاومدنش / میشد احساس کرد / سرش رو طوری پایین نگه داشته بود/که اگر هم نمیخواستی/باز باید زیر مجسمه زیبای پر غرورش میرفتی/ تا شاید بتونی چشمان گرمش رو فقط /برای لحظه ای ببینی / نزدیک زمین که رسید /انگار روی سکویی که دیده نمیشد جا گرفت /زمین /زیر پاهای دشمناش لرزش ظریف و عمیقی رو ایجاد کرد / تن تمام دژخیمها به نرمی/ که تا به حال احساس نکرده بودند/ شروع به لایه برداری از ارواح هرزه ای کرد /که به مزدوری عادت کرده بودند / مزدورانی که کالبدهایی بودند برای جابه جا شدن ارواح معلقی /که فقط برای خودفروشی به ملکه دره نای آماده بودند / کالبدهایی که زمانی در آغوش یارانشون آرام میگرفتند / حالا تبدیل به پلی برای ارضاء افکار ملکه شده بودند / احساسشون میکرد / لطافت از دست رفتشون رو / عشقهای ناب کشته شده در اونها رو/ رو به خودش جذب میکرد/ تا وقتی تو چند لحظه آینده از کالبد خارج میشند/ فقط به سمت وجود خودش بیان / ودیگه از این فلاکت بی پایان نجاتشون بده / همه به من نگاه میکردند / باز به چشمهای پر تمنای اونها برای کشته شدن وآزادی/ نگاه کرد / من /سیوانا/ کسی که در هزاران سال گذشته و آینده / خونهای یاغوتی رنگی رو بر صورتم /چون عرق سرد بیماران جزامی /تجربه کردم/ و خواهم کرد/ خونهایی که گاهی حتی از آب پاک دهانم بر روحم گوارار تر بودند / سرم رو به آرامی /طوری که حس خستگی در بالهام رو احساس نکنند/ بالا آوردم/ تامژه هام رو / در حال بسته شدن ببینن / همیشه این آخرین تصویر بود / هر بار/هربار/ هربار /انها جمله هایی بودند که بعد از گفته شدن شون / سیوانا قتل عام رو آغاز کردو /مثل طوفانی به سرعت.../ حالا اون باز از زمین فاصله میگرفت/خون/نبردگاه رولبریز کرده بود /به لشگر پرشا نگاه کرد / به چشمهای اون /که با تشکری بی پایان سیوانا رو بدرقه میکرد/ کار سیوانا/فرشته قدرتمند عذاب و نجات / باز /روی زمین/تمام شده بود /گویی بر سکویی ناپیدا ایستاده / با کوهی از اجساد در زیر پاهای قدرتمند و خسته ای/ که از این ماموریت برای نجات آدمیزاده تسخیر شده / خسته بود/... خسته ام از آدمیزاده هایی که هر بار خودشون رو به سرما و ملکش واگذار میکنه /ملکه سرد دره نای / گوش کن/ خسته ام /...آرام و با تمام وجود / دوباره / به سمت اوج آسمان حرکت کرد / چشمهاشون لبخندی میزنه/ وقتی که روح از کالبدشون خارج میشه / احساس شرم میکنم از وظیفه ای که دارم/ای فرمانروای من / ای نزدیکترینم /منو در آغوشت بگیر /تا خون رو تمام تنمم رو فراموش کنم /برای وظیفه ای که دادی /منو ببخش ای تمامم / ای پادشاه من /در آغوشم بگیر / آمین

      ارسال پیام خصوصی اشتراک گذاری : | | | | |
      این پست با شماره ۷۱۵۱ در تاریخ يکشنبه ۳۰ خرداد ۱۳۹۵ ۰۵:۳۶ در سایت شعر ناب ثبت گردید

      نقدها و نظرات
      تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.



      ارسال پیام خصوصی

      نقد و آموزش

      نظرات

      مشاعره

      طاهره حسین زاده (کوهواره)

      دنیا چقدر آمد و رفتش زیاد شد ااا صورِ ازل زنید که وقت جهاد شد ااا تا لحظه ی ابد سفرم بی نشانی است ااا هستِ تو و نیستیِ من مُراد شد ااا سلام خدمت یکایک نابیان ارجمند سپاس از لطف ادب نثار شما استادان اندیشمند و ذره پرور به شرط عمر و توفیق خدمت می رسم چشم
      احسان فلاح رمضانی

      ن سلام و درود استاد بانوی ادیب خانوم دکتر حسین زاده سپاس از ابیات زیبائی که مرقوم کردید
      محمدرضا آزادبخت

      درود مهربانه غلط آموختن بهتر از منت درست آموختن اااا درود بانو استاد کوهواره حالتان چطور است کم پیدایی استادااادوستان شعرناب دعوتید به خوانش وبلاگ چرخ و نظر گهربارتان
      طاهره حسین زاده (کوهواره)

      من باز ورق زدم صفحات کتاب را ااا خواندم هزار مرتبه این حرف ناب را ااا باشم یا نباشم اگر من کنارتان ااا دستِ غریبه ها ندهید انقلاب را ااا سلام روح شریف امام خمینی در رحمت الهی شاد
      احسان فلاح رمضانی

      د سال ها میگذرد حادثه ها می آید ااا انتظار فرج از نیمه خرداد کشم

      کاربران اشتراک دار

      محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
      کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
      استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
      0