سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

شنبه 8 ارديبهشت 1403
    19 شوال 1445
      Saturday 27 Apr 2024
        به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

        شنبه ۸ ارديبهشت

        پست های وبلاگ

        شعرناب
        دو هندوانه
        ارسال شده توسط

        بهمن بیدقی

        در تاریخ : چهارشنبه ۱۵ دی ۱۴۰۰ ۱۳:۲۶
        موضوع: آزاد | تعداد بازدید : ۱۵۲ | نظرات : ۲

        دو هندوانه
         
        پس از اتمام دانشگاه ، رفت سربازی .
        دوران سربازیش که تموم شد ، کاری همخوان با مدرک دانشگاهی اش پیدا کرد .
        یه خدایا به امید تو و یه یاعلی مدد گفت و بلافاصله شروع به کار کرد .
        سرش تو کارِ خودش بود تا اینکه فیلش هوای هندوستان کرد و با اینکه توی عالمِ دخترا  تبحری نداشت ،
        یه دختر که خانواده ی اون با خانواده خودش رفت وآمدِ خانوادگی داشتند را بهش دل ‌باخت و چندی بعد ، با همدیگه ازدواج کردند .
        از همون اول ازدواج ، بدون شناسایی کامل ازهم ، دختره وِرد برداشت که تو بچه ننه ای و دروغگو .   اینو هِی تکرار میکرد ضمناً پس از ازدواج ، اعلام کرد که من دوستت نداشتم وچون بابام گفت باید با تو ازدواج کنم اینکارو کردم .
        پسره خودشو یه وارسی کرد و دید :
        بچه ننه که ، درواقع به مادر و پدرش همیشه احترام میذاره . به این میگن بچه ننه ؟
        دروغگو هم که واژه ای نامتجانس بود .
        و اجبارِ دختربه عروسی هم ، که با قلدریِ دختر و مخالفت ، حتی با کوچکترین دستور پدرش همخوانی نداشت .
        درواقع شادوماد، رازِ این تکرارهای تلخ را نمیدانست . سرشو توی لاکِ هدفی که  پیدا کرده بود ، کرده بود و گازشو گرفته بود که به اصطلاح ، با هرجون کندنی هست زندگیِ شکل گرفته اش را بچرخونه ، بدون اینکه حتی حدسشو بزنه که فقط  اونه که ادامه ی این زندگی را میخواد و طرف مقابلش داره بچه بازی درمیاره و به دروغی ، همراه با بچه ننگی های یکریزش ، بهانه میگیره و دائم نق میزنه .
        پَپِه ی  داستان ما ، فقط  نسبت به  تکرارِ واژه های سرد همسرش اعتراض میکرد و همه  آنها را انکار مینمود .
        چندسال طول کشید تا بفهمد سیاستِ ادای آن سه‌گانه‌ای که هیچکدامشان حقیقت نداشت چیست .
        بعد ها فهمید که همسرش آنچه را که درونِ خودش است را به شوهرش برچسب میزنه  تا عیوب خودش رُو بپوشونه .
        رازش این بود و مرد ، دیر فهمید .
        وقتیکه ازدواج کردند ، خانم  تازه توی دانشگاه  قبول شده بود و قبل از ازدواج، شرط کرده بود که باید ادامه تحصیل بده . مانعی نبود . ادامه داد .
        ترم آخردانشگاهش که شد و بچه هنوز نوزاد بود، بنای ناسازگاری کلی را گذاشت که من طلاق میخوام . سالها طول کشید و طلاقشو گرفت و رفت .
        علی موند وحوضش . 
        همین
        حالا نتیجه ی اخلاقی داستان چی میشه ؟
        آهان ، فقط میخواستم بگم اگر کسی را دیدید که با تکرارِ یک برچسب به شما ، قصدِ کوچک کردنِ شما را داره ، فکر نکنید که حتماً کمبود از شماست شاید آئینه وار، مشکلاتِ روحیِ خودشو تکرار میکنه .
        شاید ناشی از یک سلسله عقده هاست . عقده های درونیِ همه نازیبا .
        یکی اینو مثل مردِ پپه ی داستان ما دیرمیفهمه ، یکی هم تیزه و با اولین بیان ، متوجه این مقصود میشه و راه درستی درپیش میگیره .
        ولی هرچه که هست  مشکلی ست که  دوهندونه  که میخوان با هم زندگیِ مشترک  تشکیل بدهند  با اون مواجه اند .
        دوتا هندونه  که معلوم نیست داخلشون چیه ؟
        رسیده اند یا نارس ؟
        سالمند یا پوک و توخالی و،
        یا حتی کرمو ؟
         
        بهمن بیدقی 99/5/10

        ارسال پیام خصوصی اشتراک گذاری : | | | | |
        این پست با شماره ۱۱۸۱۱ در تاریخ چهارشنبه ۱۵ دی ۱۴۰۰ ۱۳:۲۶ در سایت شعر ناب ثبت گردید

        نقدها و نظرات
        قربانعلی فتحی  (تختی)
        چهارشنبه ۱۵ دی ۱۴۰۰ ۱۹:۱۰
        درود جناب بیدقی بزرگوار

        بسیار خوب


        اما دل نوشته...سرگذشتی بود که آخرش تقریبا ناراحت کننده بود

        و .. لیکن در جمع بسیار خوب بود..

        موفق باشید خندانک خندانک خندانک خندانک

        بهمن بیدقی
        بهمن بیدقی
        پنجشنبه ۱۶ دی ۱۴۰۰ ۰۰:۴۹
        با سلام و عرض ارادت آقای فتحی بزرگوار
        سپاس بیکران ، از الطاف بیکرانتان
        مؤید باشید
        ارسال پاسخ
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.



        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        0