سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

چهارشنبه ۱۲ ارديبهشت

صفحه رسمی شاعر مازیارملکوتی نیا


مازیارملکوتی نیا

مازیارملکوتی نیا



ارسال پیام خصوصی
مرا دنبال کنید

تاریخ تولد

:
جمعه ۲ مهر ۱۳۵۵

برج تولد:

برج میزان

گروه

:
افراغ اندیشه

جنسیت

:
مرد

تاریخ عضویت

:
پنجشنبه ۲۰ خرداد ۱۳۹۵

شغل

:
پس از سالها مجددا،تهیه کنندگی صدا و سیما و نویسندگی

محل سکونت

:
تهران

علاقه مندی ها

:
365

امتیاز

:
۴۵۲
تا کنون 58 کاربر 249 مرتبه در مجموع از این پروفایل دیدن کرده اند.


درباره من

:
مازیار ملکوتی نیا =دژ بدون ورودی

اشعار ارسال شده


اینجا ..... حالا ..... باز من به دنیا آمدم تا..... ...
ثبت شده با شماره ۶۲۹۳۳ در تاریخ دوشنبه ۲۳ بهمن ۱۳۹۶ ۰۳:۳۵    نظرات: ۵۷

گاهی دلم آنقدر از پاره تنم میگیرد که ..... ...
ثبت شده با شماره ۵۶۶۱۱ در تاریخ چهارشنبه ۲۴ خرداد ۱۳۹۶ ۱۱:۴۱    نظرات: ۱۹

مثل روز اول گم شده ای باز؟ ...
ثبت شده با شماره ۵۶۵۱۹ در تاریخ يکشنبه ۲۱ خرداد ۱۳۹۶ ۰۹:۵۰    نظرات: ۱۵

ایستگاه آخره میدونی؟ ...
ثبت شده با شماره ۵۶۴۲۹ در تاریخ پنجشنبه ۱۸ خرداد ۱۳۹۶ ۰۳:۰۱    نظرات: ۱۷

یارا ...
ثبت شده با شماره ۵۶۱۸۷ در تاریخ دوشنبه ۸ خرداد ۱۳۹۶ ۱۹:۵۱    نظرات: ۱۷

مجموع ۲۱ پست فعال در ۵ صفحه

مطالب ارسالی در وبلاگ شاعر مازیارملکوتی نیا



نگاره سی و هشتم
زمان سرد
الان ساعت چنده ؟ /آخ آخ آخ آخ /دیر شد /باید با پرشا برم پیش این خانومه / چی بود اسمش ؟/باز چرا سرم اینقدر سنگینه امروز ؟ /این لباسهای لامذهبم که هیچوقت سر جاشو
چهارشنبه ۱۳ مرداد ۱۳۹۵ ۰۰:۴۶    نظرات: ۲


نگاره سی و هفتم
ملکه شاپک ) فرمانروای اعماق زمین (
دنیای زیر زمین و فرمانروای اون /همه جا سرده اینجا/همه چیز تو مه گم شده/تو مه غلیظی که انگار میخواد از بین ببره تمام آثار زندگیو اینجا
يکشنبه ۱۰ مرداد ۱۳۹۵ ۰۸:۱۶    نظرات: ۵


نگاره سی و ششم
دروازه دار ورود شه بانو ملکه پرشا
به جرقه هایی نگاه میکرد که از اثابت پتک قدرتمندش با تنه فولاد گداخته که فقط چند لحظه پیش از جهنم مغرورکوره بیرون اومده بود/اینجا آهنگری
جمعه ۸ مرداد ۱۳۹۵ ۱۴:۲۶    نظرات: ۲


نگاره سی و پنجم
رویا ؟ کابوس؟
حیوونکی پرشا / مدام میگفت خواب میبینم / بعد مکث میکرد / بعد فکر میکرد / به یه جا نگاه میکرد / یه بار احساس کردم با چیزی تو دستش / البته نه واقعی ولی /با چ
چهارشنبه ۶ مرداد ۱۳۹۵ ۰۴:۴۷    نظرات: ۶


نگاره سی و چهارم
ملکه گارگخ فرمانروای دژخیمان
با تنازی مخصوص به اون چشمهای بیرحم در نوک لشگر وحشیش ایستاده بود وحتی به ملکه سرما هم وحشیانه نگاه میکرد /حتی به ملکه دره نای/زنی بیرحم /ه
دوشنبه ۴ مرداد ۱۳۹۵ ۰۸:۴۱    نظرات: ۲
مجموع ۶۲ پست فعال در ۱۳ صفحه
کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
1