سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

يکشنبه 23 ارديبهشت 1403
    5 ذو القعدة 1445
      Sunday 12 May 2024
        به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

        يکشنبه ۲۳ ارديبهشت

        آرامِ جانم نمی شود به ترک عادت ِِ عشقت دست بزنم .

        شعری از

        روح انگیز امیدی فرح

        از دفتر گهگاهی بزنگاهی ببار و نبار ای اشک نوع شعر سپید

        ارسال شده در تاریخ چهارشنبه ۱۴ اسفند ۱۳۹۸ ۱۰:۳۷ شماره ثبت ۸۲۲۱۵
          بازدید : ۳۷۹   |    نظرات : ۳

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه

        آرامِ جانم
        نمی شود به ترک عادتِ
        عشقت دست بزنم .
        عشقم 
        که تقدیری نداشتم ،
        به جز در بدری .
        در هوایت ، روز و شب
        در آسمان دلت پر و بال می زد .
        این بینوا دلم. 
        خسته ز دست روزگار دلم .
        چقدر خودش را به در و دیوار می کوبد 
        این دو ر افتاده ز بام دلبرش .
        نمی شود 
        به ترک عادتِ عشقت دست بزنم .
        بارها دنیا محکومم کرد ،
        اما
        نشد که نشد .
        جان داد و 
        اما راضی به فسخ این پیمانِ
        دلدادگی و وفاداری
         ابدا نشد .
         
        جز به خیال و نگاه ی عاشقانه و
        دلبری های شبانه ات
        درمان که  نشد،
        دردهایی ریش تر ، بیشتر 
        به تاول گذشته هم اضافه تر شد. 
        عشق است دیگر 
        درد و درمان یکجاست 
        درمان در دستی ست 
        که دردش را باید به جان بخرید .
        نخری 
        آسان دادی این درد شیرینِ
         گران را ز دست .
        درد 
        پیمان 
        وفا 
        درمان یعنی او 
        .
        اگر توانستی دستت را
         بدون انگشتانت تصور کردی 
        یعنی باید بتوانی 
        عشق را بدون درد تحمل کنی .
        که آن هوسِ زود گذر است . 
        که خاکستری رنگ و 
        دل آزار و بی معناست . 
        گندیده تر ز تعفن ِ مردار است . 
        عشق 
        خوشبو ترین گل دنیاست 
        که هر دم می دهدت آواز 
        که  گوش بدهید 
        به دلنوازترین ساز ِ عشقمان پایدار .
        که عالم گوش می دهد 
        به نغمه ی این ساز و آواز .
         به باورِ بی نیازترین احتیاج
        که دستم پر در آورده 
        ز پروازهای  راز و نیاز 
        عشق خداداد.
        نوشته ی - روح انگیز ( فرح ) امیدی 
        شیراز 
        1398 / 12/13
        ۳
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        عباسعلی استکی(چشمه)
        جمعه ۱۶ اسفند ۱۳۹۸ ۱۹:۲۷
        دلنوشته زیبایی است خندانک
        محمودرضا رافعی (رافع)
        جمعه ۱۶ اسفند ۱۳۹۸ ۰۷:۳۹
        درود بر شما بانو امیدی گرانقدر خندانک خندانک
        صابرخوشبین صفت
        يکشنبه ۱۸ اسفند ۱۳۹۸ ۱۷:۵۴
        درود
        به بانوی شیرین سخن
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        0