سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

سه شنبه 18 ارديبهشت 1403
    29 شوال 1445
      Tuesday 7 May 2024
        به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

        سه شنبه ۱۸ ارديبهشت

        چه بگویم

        شعری از

        پیمان بهجتی

        از دفتر هیچ در هیچ نوع شعر نیمائی

        ارسال شده در تاریخ شنبه ۵ مرداد ۱۳۹۸ ۲۱:۰۶ شماره ثبت ۷۵۸۰۱
          بازدید : ۴۴۸   |    نظرات : ۵

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر پیمان بهجتی

        کافه‌ای آرام
        فنجانی قهوه ، پاکتی سیگار
        و ترانه‌ای زیبا
        اما...
        روبرویم صندلی خالیست ، خالی از وجودی پیدا...
        چه کنم با که بگویم حرفِ دل را
        که در این سینه‌ی آرام سخن‌ها بسیار است
        چه کنم با که بگویم کین منِ مبهم
        روزگاری به گرمای نفسی خوش بود
        من چه بگویم به که گویم که ز کویم مرغ امید و وصال
        پر زد و رفت...
        #پیمان_بهجتی
        ۲
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        عباسعلی استکی(چشمه)
        دوشنبه ۷ مرداد ۱۳۹۸ ۲۲:۵۶
        درود بزرگوار
        غمگین و زیبا بود خندانک
        همایون طهماسبی (شوکران)
        دوشنبه ۷ مرداد ۱۳۹۸ ۱۹:۲۵
        درودتان
        خندانک خندانک خندانک
        سعید فلاحی
        پنجشنبه ۲۱ شهريور ۱۳۹۸ ۰۴:۵۴
        خندانک
        سعید فلاحی
        پنجشنبه ۲۱ شهريور ۱۳۹۸ ۰۴:۵۴
        خندانک خندانک خندانک

        سلام و درود
        چقدر این شعر زیباست
        آفرین بر شما

        خندانک خندانک خندانک
        سعید فلاحی
        پنجشنبه ۲۱ شهريور ۱۳۹۸ ۰۴:۵۵
        خندانک
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        ساسان نجفی(سراب)

        در همین حوالی روی صندلی کهنه ی چوبی نشسته ام اا تکیه به میز زهوار دررفته ی خیس شده از باران که بوی کاهگلی به خود گرفته اا با یک استکان چای لب سوز قند پهلو اا دلم برایت زرد شده اا گاهی سرخ و گاهیم قهوی می شود اا سینه ام تداعی خزان و پاییز در قلبم جولان می دهد اا پاییز همان فصل دوستداشتنی من و تو اا آه ه ه باز هم مثل همیشه چایم سرد شد اا سراب س ن د
        محمد رضا خوشرو (مریخ)

        شاید این غصه مرا بعد تو دیوانه کند که قرار است کسی موی تو را شانه کند
        طاهره حسین زاده (کوهواره)

        مرورِ لطفِ تان نَندیش ااا به جای این و آن نَندیش ااا رضای ایزدی را جو ااا که لبخند آوَری در پیش ااا بداهه ش
        محمدرضا آزادبخت

        توقعی از کسی ندارم این یاد همه باشد اگر هرچند سالها کسی نیاید اشتباهی فکر توقع به سرت نزند هرچند اشعار همه را می خوانم ولی بی توقعم
        طاهره حسین زاده (کوهواره)

        دَمار از روزگارِ جَمع درآورده توقع باز ااا که پِندار و گُمان و ظّن بجایِ فکر و اندیشه ست ااا بداهه ت

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        0