..............................ایستگاه شریف.
مادر جان شما بنشین
نشست
و
شیشه ای بغض کرد ه باز.
..............
خواب دیدم ننه
غذا نمیخوری و شدی پوست و استخوان.
دیدی
دیدی
دیدی اینبار هم خوابم چپ نبود.
....................
ای شیطون
مسواک نمیزدی
تا دندونات به جمجمه ات بیاد.
سرتو کی شکونده باز؟
..............
پلاکتو میخواستم چیکار ننه؟
معلوم نیست که زوجه یا فرد.
من با مترو میرم عزیزم.
پلاکتو ببر
به دردم نمیخوره مادرجان.
...............
اخه آدم اینهمه خجالتی؟
میمردی تا اسمتو به یکی بگی.
هم به دوستای من.هم تو مدرسه.
اینجا هم که به فرشته ها نمیگی
نگی
من به همه میگم تو کی هستی ها.
به خدا میگم به همه.
................
ننه میخوام بخوابم
یه وقت نشه نیایی ها.
چند تا فرشته برات نشون کردم مثل قرص ماه.
دیشب دیدمشون
اومده بودن تو خوابم.
....................
باشه قبوله
من دیر اومدم
تو چی
اره تو
تو که اصلا نیآمدی.
........................
نمیدونم چرا همیشه ی خدا تو گم میشی؟
یادته میگفتم دستمو بگیر
یادته؟
راستی
یادت نره دستمو بگیری ها.
خیلی میترسم ننه جان.
خیلی.
...........................................ایستگاه بهشت زهرا
مادر جان
مادر جان
رسیدیم پیاده شو
مادر جان
مادر
یکی به......
..................................شیشه هنوزم داره گریه میکنه.
..................................................................شاهرخ
تقدیم به تمامتان...
این شعر را از یکی از اشعار دوست عزیزم اقای غلامی الهام گرفته بودم