سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 7 ارديبهشت 1403
    18 شوال 1445
      Friday 26 Apr 2024
        به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

        جمعه ۷ ارديبهشت

        منو پروانه و تو

        شعری از

        مجتبی شفیعی (شاهرخ)

        از دفتر مانامه نوع شعر نیمائی

        ارسال شده در تاریخ يکشنبه ۱۲ ارديبهشت ۱۳۹۵ ۱۵:۵۰ شماره ثبت ۴۶۷۳۴
          بازدید : ۷۱۰   |    نظرات : ۹۷

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر مجتبی شفیعی (شاهرخ)
        آخرین اشعار ناب مجتبی شفیعی (شاهرخ)

        منو پروانه و تو
        سالیانی است که در منزل ما پروانه
        صبح با لقمه ای از دست تو نورانی شد.
        عصر را در ایوان:
        دیر بازیست
        که با کوزه ای از صبر تو من میبویم.
        و شب
        از باغ شنیدم که در پای بهشت
        تا سحر تنهایی
        تو وفا می بافی .
        و به خوابیدن ما میخندی.
        و چقدر محتاطی
        تا که دیوار گلی خشک نباشد هرگز.
        و پر پروانه
        نکند زخم شود با خاری.
        بغض را میفهمی.
        و به اواز خدا سخت توجه داری.
        و به خاطر داری
        تا در خانه بروی باران
        تا ابد باز بماند اینجا.
        به نمازت سوگند
        من و پروانه ز تو اغازیم
        و
        و
        علی همراهت
                                    تقدیم به تمام لیلی های که مجنون صفت من و پروانه را به تعظیم واداشتند
                                   
        ۱۳
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        دوشنبه ۱۳ ارديبهشت ۱۳۹۵ ۱۶:۵۵
        و شب


        از باغ شنیدم که در پای بهشت


        تا سحر تنهایی


        تو وفا می بافی .


        و به خوابیدن ما میخندی.
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        درود استادبزرگوارم
        بسیارزیبا وتاثیرگذاربود
        خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        عباسعلی استکی(چشمه)
        دوشنبه ۱۳ ارديبهشت ۱۳۹۵ ۱۷:۰۲
        درود بزرگوار
        بسیار زیبا و خوش آهنگ بود خندانک
        مجنون ملایری
        دوشنبه ۱۳ ارديبهشت ۱۳۹۵ ۰۲:۵۸
        با سلام جناب شفیعی بسیار عالی سروده اید موفق باشید
        صفیه پاپی
        دوشنبه ۱۳ ارديبهشت ۱۳۹۵ ۰۴:۵۰
        ...................... خندانک خندانک خندانک ......................
        و پر پروانه
        نکند زخم شود با خاری.
        بغض را میفهمی...
        خندانک
        درودها استاد شاهرخ عزیز خندانک خندانک
        این بند از شعرتان مرا به یاد یکی از دلنوشته های خودم انداخت:

        من از این بغض فروخورده ی تو
        غمگینم
        تو خودت میدانی
        گر پر شاپره ای ریش شود ،
        میمیرم...

        البته شعر بسیاااار زیباااای شما کجا و دلنوشته ی کال من کجا!؟
        واما نیماییتان بسیااار زیبااااا و دلنوااااز است.عطرخانگی دارد.حس خوبی به مخاطب میدهد:

        و شب
        از باغ شنیدم که در پای بهشت
        تا سحر تنهایی
        تو وفا می بافی .
        و به خوابیدن ما میخندی.
        و چقدر محتاطی
        تا که دیوار گلی خشک نباشد هرگز...
        خندانک
        و به اواز خدا سخت توجه داری.
        و به خاطر داری
        تا در خانه بروی باران
        تا ابد باز بماند اینجا...
        خندانک
        به نمازت سوگند
        من و پروانه ز تو اغازیم
        و
        و
        علی همراهت
        خندانک
        و درود بر شما که اینقدر زیبااااا و با احساس می نویسید خندانک خندانک خندانک
        ............................. خندانک خندانک خندانک ............................
        تقدیم به اهالی خوب شعر ناب:

        مرد و زن نشسته اند دور ِ سفره . مرد قاشقش را زودتر فرو می برد توی كاسه سوپ و زودتر می چشد طعم غذا را و زودتر می فهمد كه دستپخت همسرش بی نمك است و اما زن چشم دوخته به او تا مُهر تایید آشپزی اش را از چشم های مردش بخواند و مرد كه قاعده را خوب بلد است، لبخندی می زند و می گوید : \"چقدر تشنه ام !\"
        زن بی معطلی بلند می شود و برای رساندن لیوانی آب به آشپزخانه می رود . سوراخ های نمكدان سر ِ سفره بسته است و به زحمت باز می شوند و تا رسیدن ِ آب فقط به اندازه پاشیدن ِ نمك توی كاسه زن فرصت هست برای مرد.
        زن با لیوانی آب و لبخندی روی صورت برمی گردد و می نشیند . مرد تشكر می كند، صدایش را صاف می كند و می گوید : \" می دونستی كتاب های آشپزی رو باید از روی دستای تو بنویسن ؟ \"
        و سوپ بی نمكش را می خورد ؛ با رضایت
        و زن سوپ با نمكش را می خورد ؛ با لبخند!
        خندانک




        محمد مير سليمانی بافقی (باران)
        دوشنبه ۱۳ ارديبهشت ۱۳۹۵ ۰۶:۲۸
        درودها بر شما جناب شفیعی

        سالیانی است که در منزل ما پروانه



        صبح با لقمه ای از دست تو نورانی شد.



        عصر را در ایوان:



        دیر بازیست



        که با کوزه ای از صبر تو من میبویم .....بسیار زیبا و دلارا خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        آلاله سرخ(سیده لاله رحیم زاده)
        دوشنبه ۱۳ ارديبهشت ۱۳۹۵ ۰۷:۱۹
        و پر پروانه


        نکند زخم شود با خاری......نیمایی دلنشین وشیرینی بود ...دروداستاد

        مجنون دلتان بی قرار در زیر سایه لیلی وشان بی شمار ... خندانک خندانک
        نیره ناصری نسب
        دوشنبه ۱۳ ارديبهشت ۱۳۹۵ ۰۷:۳۵
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        و پر پروانه


        نکند زخم شود با خاری.


        بغض را میفهمی.


        و به اواز خدا سخت توجه داری.


        و به خاطر داری


        تا در خانه بروی باران


        تا ابد باز بماند اینجا.


        به نمازت سوگند


        من و پروانه ز تو اغازیم

        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        درود استاد شفیعی بزرگوار
        بسیار زیبا و دلنشین
        پاینده باشد قلم زیبا نویستان خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        ولی الله شیخی مهرآبادی(دیوانه)
        دوشنبه ۱۳ ارديبهشت ۱۳۹۵ ۰۷:۴۰
        جناب آقای شفیعی عزیز، سلام علیکم.
        .............................................................
        ....وبه خاطرداری...
        تادَرِ خانه به رویِ ایوان....
        تااَبد بازبماند اینجا......
        به نمازت سوگند....من وپروانه ،زِتوآغازیم.
        .................................................................
        خیلی زیباست بزرگوار......دلنشین....و(به نمازت سوگند).....تعبیرِ بسیار جالبی ست وقتی که میدانی، نمازگزار.....(پروانه) است)....
        ولی (برمن ببخشید) ...بعید می دانم...که نیمایی باشد(گرچه هیچ فرقی دراصلِ موضوع ندارد)....(بخصوص) چون دربعضی پاراگرافها، ودررُکنِ اوّل......وزنها متغّیرند.......ویک موضوع دیگر.......(وبازهم باپوزش) که می دانم (عجله واشتباه درتایپ است)...حرفِ (بِ) ،فقط درابتدای افعال ، باانها روی هم نوشته می شوند ولاغیر.......جُزین خواننده ، دچارِ مشکل می شود،(بِروی)....حتماً باید (به روی) نوشته شود....(دیوانه ی شرمنده را،ببخشید).
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک

        امیر جلالی( ا م دی )
        دوشنبه ۱۳ ارديبهشت ۱۳۹۵ ۰۸:۲۹
        و به خاطر داری
        تا در خانه بروی باران
        تا ابد باز بماند اینجا.
        اصطلاح لیلی های مجنون صفت ، از آندسته واژه های ترکیبی است که معنایی عمیق و فلسفی دارد. مجنون بودن در عین لیلی بودن و بر عکس...
        صفت مجنونی ، عاشقی است و دلباختگی و شیفتگی و دیوانگی... و صفت لیلی ها ، دلسوزاندن و دل شکستن و ناز و بد عهدی و جان به لب آوردن...
        حال چگونه این دو طرف معادله می توانند عین هم باشند و مانند هم ...؟
        سئوال و نکته ماجرا همین جا و در همین محل نهفته است...
        یک انسان و دو صفت ...آری می شود چون من دیده ام...
        دوست عزیز و شاعر ارجمند عاشقانه ای که شما قلم زدید خیلی خیلی لطیف بود و دلنشین... درود بر شما خندانک
        لیلا باباخانی (سما الغزل )
        دوشنبه ۱۳ ارديبهشت ۱۳۹۵ ۱۱:۳۹
        سلام بسیار زیبا اااا
        سربلند باشید
        ابوالحسن انصاری (الف رها)
        دوشنبه ۱۳ ارديبهشت ۱۳۹۵ ۱۲:۲۲
        درودجناب شفیعی بزرگوار

        بسیار زیباسرودید . خندانک
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        گشسبانو
        دوشنبه ۱۳ ارديبهشت ۱۳۹۵ ۱۳:۰۵
        دل من میسوزد
        از برای بال پروانه ی زیبای و قشنگ
        منزل خودمان
        که سالیانی ست زخم است
        و می خراشیمش به خار
        و او چون دیوار
        بالهای نازک و زخمی را
        تکیه گاهمان کرده
        و زیر پاهایی که بهشت سنجاق شده
        زیلویی نیمدار است
        و من اما
        بوی زیلو را
        به تمااااام عطر گلهای بهشت
        ترجیح دادم



        نمیدونم چی بود ...ولی به زبان و بعد به انگشتان جاری شد


        زیبا سرودید

        سپاس
        مهدی رفوگر
        دوشنبه ۱۳ ارديبهشت ۱۳۹۵ ۱۶:۰۱
        درود خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        سالیانی است که در منزل ما پروانه
        صبح با لقمه ای از دست تو نورانی شد.
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        سيده فاطمه سيدپور (سپيده)
        دوشنبه ۱۳ ارديبهشت ۱۳۹۵ ۱۸:۲۸
        سلام بزرگوار
        به به احسنت ،فوق العاده ،مثل هميشه عاااااالي بود
        خيلي لذت بردم ،هميشه اشعارتون زيباست
        محمد علی سلیمانی مقدم
        دوشنبه ۱۳ ارديبهشت ۱۳۹۵ ۲۰:۴۷
        خندانک خندانک
        بغض را میفهمی.

        و به اواز خدا سخت توجه داری.

        خندانک خندانک خندانک
        حرف حساب جواب ندارد
        خیلی زیبا ترسیم کردید، لیلی ناز آفرین را
        درود بر شما
        نرگس فانی
        سه شنبه ۱۴ ارديبهشت ۱۳۹۵ ۱۰:۱۴
        از باغ شنیدم که در پای بهشت
        تا سحر تنهایی

        درود فراوان
        لذت بردم از سروده ی زیبایتان
        موفق باشید
        بابک فغفوری (پور)
        سه شنبه ۱۴ ارديبهشت ۱۳۹۵ ۱۰:۱۹
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        علی غلامی
        سه شنبه ۱۴ ارديبهشت ۱۳۹۵ ۲۰:۱۰
        سلام جناب شفیعی استاد گرامی و خوبم
        درود بر شما و اینکه شعر خوب یعنی ارتباط برقرار کردن مخاطب با آن و شکر خدا که شعر شما دارای این امتیاز هست....بعضی وقت ها دل و دستم سرگردان می ماند مثل این روزها و اگر به تفسیر نمی نشینم اندیشه زیبایتان را و در حد چند جمله قناعت می کنم چون از مناعت تبعتان و بزرگواری شما اطمینان دارم
        خندانک خندانک خندانک
        حسین شفیعی بيدگلی
        سه شنبه ۱۴ ارديبهشت ۱۳۹۵ ۲۰:۱۳
        درودها استاد بزرگوار و عزيز...............................

        زيبا سرودي............................................


        شكوه تان جاويدان..................................................


        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        آرمین اسدزاد (الف)
        پنجشنبه ۱۶ ارديبهشت ۱۳۹۵ ۰۳:۵۷
        و به خاطر داری
        تا در خانه بروی باران
        تا ابد باز بماند اینجا ...

        شاهرخ خان از پشت همین تریبون اعلام میکنم که
        تـــــــرکونــــــــدی!
        به نظرم توو این شعرت جدای از همه زیباییاش، یه همسر ایده آل ترسیم شد...
        ایشالا نصیب ما هم بشه خندانک خندانک

        واقعا کارت درسته رفیق
        به خودم غره میشم که رفقایی دارم که فکر و قلمشون طلاست ...
        خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک
        مهدی صادقی مود
        شنبه ۱۸ ارديبهشت ۱۳۹۵ ۱۸:۳۳
        سلام جناب شفیعی عزیز
        عذرخواهم که افتخار حضور نداشتم
        و
        سپاسگزاری بسیار زیبا و درخوری بود
        درود برشما لذت بردم و یاد گرفتم و برقرار باشید
        معفر صید محمدی (هاوار)
        يکشنبه ۱۹ ارديبهشت ۱۳۹۵ ۱۷:۰۵
        سلام و سپاس ....بسیار زیبا سرودید ....لذت بردم ...موفق باشید خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        یونسی یونس
        دوشنبه ۲۰ ارديبهشت ۱۳۹۵ ۰۹:۱۱
        عرض ادب و سلاااااااام
        بی نهایت اهنگین و با موسیقی درونی و لفظی
        و رعایت قوافی و اوزان
        احسنت و احسنت
        لذت بردم از چکامه ی نیمایی... خندانک خندانک خندانک
        هـــــــــــــــزاران درود
        زهرا حسین زاده
        دوشنبه ۲۰ ارديبهشت ۱۳۹۵ ۰۹:۱۵
        سلام جناب شفیعی
        بسیار زیبا بود و تحسین بر انگیز
        خندانک خندانک خندانک
        علی چنارانی(صلصال)
        چهارشنبه ۲۲ ارديبهشت ۱۳۹۵ ۰۸:۱۵
        به نمازت سوگند


        من و پروانه ز تو اغازیم
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        به زبون ما جوون ترا : \"حال کردم به خدا...\" خندانک خندانک خندانک خندانک

        دمتون گرم !
        احسنت.
        منتظر انتقاداتتون از شعر جدیدم هستم \"شاهرخ\" خان خندانک خندانک خندانک
        وحیده پوربافرانی
        پنجشنبه ۲۳ ارديبهشت ۱۳۹۵ ۱۱:۱۸
        عرض ادب
        بهره بردم از اندیشه تان
        موفق باشید خندانک خندانک خندانک
        رحیم نیکوفر   ( آیمان )
        دوشنبه ۳ خرداد ۱۳۹۵ ۱۶:۲۱
        سلام وعرض ادب دارم استاد
        خوشحالم از توفیقی که نصیب شد تادوباره
        پای شعری زیبا از شما حاضر شوم وبیاموزم
        دستمریزاد وسپاس خندانک
        جلال مهدوی
        يکشنبه ۱۳ تير ۱۳۹۵ ۱۶:۲۱
        سلام و عرض ادب خدمت استاد گرامی
        شعر شما را خواندم و خیلی لذت بردم ممنون
        و متشکرم موفق باشید
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        0