من........

استاد مهر ابادی عزیز ممنونم که فرصت مهر ورزی و خدمتکزاری به قلم زیبایتانرا به ما دادید موفق وسربلند باشید همیشه

درود استادبزرگوارم
بسیارحکیمانه وزیبا
بازبانی دلنشین وصمیمی

درود گرامی
زیبا و ناصح بود

درود بر استاد مهربانم جناب مهر آبادی مهربان
بسیار عالی
ممنونم که اجازه خواندن آثارتون رو بهمون میدید

با سلام وعرض ادب

عالی بود










............................

تقدیم خدمت استادم


قافیه شیرین و تو با پند هات
همچنان آن خسرو برناستی

بسیار محکم و وزین ...

ردیف و فرم در خدمت موضوع و حکمت آموز و خواندنی ...

سالم و موفق باشید استاد بزرگوار ...

درود استاد

با سلام استاد عزیز خوب و روان موفق باشید

درود ها استاد فرزانه ام،

آنچنان از حالت ما گفته ای
گوییا اندر وجود ماستی
سلیمانی

سلامت و مانا باشید در پناه خدای جهانیان

ای داد از دست این من
.......
ستی اکر اشتباه نکم گویش خراسانی است
بسیار زیبا بود و دوست داشتم
ممنون استادم

با سلام وعرض ادب خدمت استادم
بسیار زیبا و پر از معناهای بحث دار .....درود بر شما....
خواستم گویـم کـه(من)گفت(او)،مگو
(من) نـه از(مـا) بلکه هم،بَر(ماستی)

سلام استاد گرامی
بسیار زیبا و دلنشین سرودید
و پرمعنا و آموزنده
احسنت بر شما...

سلام استاد شیخی عزیز قصیده ای زیبا وپر معنا گفته ای بسیار هم عالی بود بزرگواراین هم بداهه ای تقدیم شما
بسکه دیدم از جهان ناراستی
قد سروم رفت رو برکاستی
کاستی بگرفت حتی روح من
رفت پایین قامت بشکوه من
قامت بشکوه من آمد به خاک
هیکل وروحم همه شد خاکناک
بهر این است این غزل خاکی شده
از زمین واز زمان شاکی شده
شاعرش شاکی شدو دیوانشم
نزد یک قاضی ناز ومحتشم
محتشم که گفته شعر کربلا
نه کسی دیگر نداشت او ادعا
هرکه چون من از جهان شاکی شود
هیکل وروحش چومن خاکی شود
قامت او هم چومن خم میشود
چشم جانش مملو از نم می شود
این بداهه بود که تقدیم شد
بعد بست این صفحه را وجیم شد

درود و احسنت بر شما
سلامت و تندرست باشید

احسنت استاد مهرآبادي عزيز

آن کـه دَم از(من) زَنـد،فِــــرعـونیَست.................

من زیبا و زلالم ...اگر آغشته به لجن زار \"منیت\" نشوم!آلاله سرخ

اگر درست شعرتان را خوانده باشم ودرست برداشت کرده باشم...اشعار زیبایتان کلاس بزرگیست برایم...سرفراز استادم

همینت مرا بس که استادمی

استاد مهرآبادی عزیز
بسیار زیبا و بی نقص
آنقدر نجوا با خود طبیعی بود که انگار دونفر روبروی هم نشسته و با هم حرف می زنند
این هنر بزرگان است
درود بر استاد خودم
می آموزم و افتخار می کنم

درودها استاد مهرآبادی بزرگمنش..
خدا میداند هربار در صفحه ی شاعرانگی تان می آموزم و دست ِ پر و دلگرم تر به خوانشی زیباتر می روم..
الهی گویائیِ شکرنشانِ کلامتان، بیش تر از پیش و جانِ مبارک تان سلامت..
اندیشه ی ناب تان ستودنی ست مهربانِ دوست نواز..
باشید به شعر و بسرائید به مهر..
زنده باد..

همچون هوای ابر و باران را در اینجا حس می کنم و من هم
تشنه ی شعرت

سلام بر استاد گرانمهر
گفتگوی خواندنی و شیرینی بود .

سلام و درود جناب مهرآبادی استاد گرانقدرم
خواستم گویـم کـه(من)گفت(او)،مگو
(من) نـه از(مـا) بلکه هم،بَر(ماستی)

اینک کاربرد فعل زیبایی را آموختم که جایش در ذهن و قلبم خالی بود و واژگانی نو به اندوخته ی زبانم اضافه شد بی نهایت بی نهایت بی نهایت سپاسگزارم استادم همیشه از خواندن شعرهایتان نکته ای می آموزم بدون تعارف می گویم شما یکی از بزرگان ادبیات ایران هستید و خدا را شاکرم که توفیق خواندن شعرهایتان را دارم
بنفشه های بهاری شعرتان که بر لبغنچه ی واژه ها شکفته است مسرت بخش و روح انگیز است
در تبسم زیبای واژها شکوفا باشید و سبز همیشه به شعر و لبخند
بسیار زیبا به دلم نشست
✼ ❄ ❅ ❆ ❇ ❈ ❉✼ ❄ ❅ ❆ ❇ ❈ ❉✼ ❄ ❅ ❆ ❇ ❈ ❉✼ ❄ ❅ ❆ ❇ ❈ ❉
گل را می توان زیر پا له كرد، ولی بوی عطر آنرا نمی توان در فضا كُشت.
فرانسوا ولتر
✼ ❄ ❅ ❆ ❇ ❈ ❉✼ ❄ ❅ ❆ ❇ ❈ ❉✼ ❄ ❅ ❆ ❇ ❈ ❉✼ ❄ ❅ ❆ ❇ ❈ ❉
همیشه باشید و بسرایید

در انجمن عشق اگر شمع، به سوزست
ما نیز بسوزیم، چو پروانه ی عشقیم . (دیوانه)
--------------------------------------------------
سلام بر استاد شیخی عزیز
بر ما چه لطفی بالاتر از آن که هم عصرِ فرزانه ای چون شما باشیم و ای کاش این موهبت را قدر بدانیم.
برایتان آرزوی بهروزی و سلامتی دارم.

سلام استاد
درودها بر شما و قلم سبزتان
پیشنهاد اینجانب وقت زیادی از شما گرفت و ببخشید که دیر خدمتتان رسیدم .
سرزنده و سرسبز باشید.

سلام به دوست فرهیخته ام جناب شیخی
بیان و معنا چون همیشه لطیف و دلنواز و غنی
احسنتم را پذیرا باشید

به عنوان یک نظر شخصی
قوافی برایم دلنشین نبود و حس غریبی برایم داشت
البته پویایی زبان را هم در کمرنگ شدن این قبیل واژگان باید در نظر گرفت

فرمایش شما در پاسداشت زبان اصیل پارسی متین و به جاست اما اگر از زاویه ی دیگری بنگریم: وسعت زبانی و فرهنگیمان به قدری بالاست که با گزینش رساترین واژگان، گفتار ملل دیگر را هم جذب کرده و به لغات و اصطلاحات زبانمان می افزاییم:
مثل آقا، خانم، خان، خاتون، شیک، سِلفی، آباژور و ... گرخیده=ترسیده (ترکی)
از طرفی اگر نگرش کارکردگرایی در شعر داشته باشیم، بالاجبار باید از موضوعات امروزی با لغاتی بنویسیم که برای جمیع مردم مخصوصا نسل جوان، به آسانی قابل هضم باشد تا بلکه کمی بتوان تاثیر عقلایی گذاشت، نه اینکه صرفا به تاثیر احساسی بسنده کنیم ...
صد البته گفته هایم مغایر این نیست که میراث فرهنگ و زبان پارسی اصیل باید حفظ شده و حتی مورد ترویج قرار بگیر د...

امید که تندرست باشید و نویسا

درود بر استاد ارجمند جناب آقای شیخی
زیبائی سروده واظهار نظر عزیزان بقدری
باشکوه است که مرا به حیرت برده وبه قول معروف
جائیکه عقاب پر بریزد
از پشه لاغری چه خیزد ؟
جز آنکه دعا کنم بجانت
هرگز به دلت غمی نریزد
دست حق نگهدار

با سلام خدمت آقای شیخی بزرگوار

هیچوقت حافظ به زبان رودکی و خاقانی سخن نگفت و همینطور فردوسی . تمام قدما فرزند زمان خویش بوده اند . اینکه در نقد می نویسیم به زبان عصر خود سخن بگویید منافاتی با حفظ زبان غنی پارسی ندارد چرا که بسیاری از شاعران معاصر بعضی از کلمات قدیمی را در اشعار خود آورده اند .
مشکل اصلی قدمت زبان اینست که احساس ودرک درستی از واژگان سریع به ذهن وارد شود .آتش و نار دو کلمه هم معنیست ولی گرمای آتش را نار ندارد .
در شعر مبحثی داریم به اسم باستان گرایی . بعضی از کلمات قدیمی را می توان در شعر آورد ولی زبان شعری باید به روز باشد .
اکثر شعرا ابتداتحت تاثیر اشعار حافظ و سعدی و... شعر می گویندووقتی که بیشتر در حوزه ی شعری کوشش می کنند می بینند که این اشعار مخاطب امروزی و عام ندارد .
اگر امروزه به زبان کتاب کلیله و دمنه سخن بگوییم و یا به زبان داستان حسنک وزیر ،شاعری متروک باقی خواهیم ماند .
درست است که شاعر برای دل خودش شعر می گوید ولی وقتی شعر را به اشتراک گذاشت ،احساسش را با خواننده شریک شده است .
افعال ما با گذشتگان متفاوت است .همی کنی ، بندیدی ،بنبشتند،گفتندی و...
دیگر در افعال زبان امروزه جایگاهی ندارند .
البته هنر شاعران برای به روز جلوه دادن این افعال و کلمات کار نیک و پسندیده ای است اما نباید آنقدر از زبان امروزی فاصله گرفت که هیچ احساسی را به خواننده اثر منتقل نکند .

سلام علیکم بزرگوار...

قصیده ی جانانه ای بود

ونقد می طلبد ولی..........

...نظرات وکامنتها را خواندم ...
مدتیست که برای شعر فاتحه می خوانم


خدا نگهدارتان ...

جناب آقای صادقی عزیز، سلام علیکم.
............................................................
لطف می نمایید شما بزرگوار............بفرمایید ، این گوی واین میدان وحقیرهم، محتاجِ به نقدم................
شما مدتیست( برای شعرفاتحه می خوانید) بنده سالهاست که (فاتحه اش) راخوانده ام..........ودیگربزمزارش، گریه هم نمی کنم....که ثمری نداشته وندارد..................
ممنونم ازحضورتان.