سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید
منو کاربریاعضای آنلاینمعرفی شاعران معاصرانتشار ویژه ناب♪♫ صدای شاعران ♪♫پر نشاط ترین اشعار۱- ........... ۲- 🟨 تووو زرد 🟨 ۳- دل ۴- 💥 بیداد 💥 ۵- ائتلاف دغدغه ها ۶- ☄️شرافت☄️ ۷- دوربینوفسکی ۸- ترانه ۹- سقطِ سکوت ۱۰- سکوت قارچ ها حمایت از شعرنابکانال تلگرام شعرنابتقویم روزشنبه 8 ارديبهشت 1403 19 شوال 1445 Saturday 27 Apr 2024 |
اشتراک گذاری این شعر
۴۳ شاعر این شعر را خوانده اند
سید حاج فکری احمدی زاده(ملحق)،پرستو پورقربان،سیده لاله رحیم زاده (آلاله سرخ)،محسن محمدرضاخانی،حوریه (دلشید) اسماعیل تبار،علی غلامی(مدیر)،وحید کاظمی،سید محسن سیدی،امیر جلالی( ا م دی )(مدیر)،عباس زارع میرک آبادی،جمیله عجم(بانوی واژه ها)(مدیر)،حسام الدین مهرابی،محمد هادی(سورنا)،نیره ناصری،منصور شاهنگیان،يدالله عوضپور آصف(مدیر)،مجتبی شفیعی (شاهرخ)،ابوالحسن انصاری (الف رها)،ولی الله شیخی مهرآبادی(دیوانه)،کاشف،آرمین اسدزاد (الف)،عباسعلی استکی(چشمه)(مدیر)،ژرفا،نجمه طوسی (تینا)،عبداله جمنی ( سایه )،محمد علی سلیمانی مقدم،مجید اسکندری،فریبا غضنفری (آرام)،حسين زرتاب،مهناز نصیرپور،صفیه پاپی(مدیر)،فاطمه توکلی،پیام باقر(چلچله ای)،زینب نیکخواه پنجکی،سامی فرهادی،بهاءالدین داودپور تخلص بامداد،سید سجاد انتظارقایم،ماریا قربانی،علی میرزایی( هیچکاک)،محسن زندی،فاطمه باقری ((سایه))،حسین مشهدی فراهانی،پروانه جنگی زهی
نقدها و نظرات
 سه شنبه ۴ اسفند ۱۳۹۴ ۲۰:۱۰
سلام بر بهترین و با ارزش ترین پرستوی دنیا ببخش نازنین گرانقدر دیر خدمت رسیدم   دوشنبه ۳ اسفند ۱۳۹۴ ۰۶:۳۷
 درود پرستوی عزیزم  بسیارزیبا بودنازنین موفق باشی 
 دوشنبه ۳ اسفند ۱۳۹۴ ۱۷:۴۴
درود بانوجالب و زیباست
 دوشنبه ۳ اسفند ۱۳۹۴ ۱۹:۰۲
نازنینم ....اینکه پشت سر اشعارت فکر هست همراه پیام ومحتوا که زیباست اما در بُعد قالب همانطور که قبلا هم در این زمینه صحبتی داشتیم بگمانم برای چارچوب اشعارت بهتراست از انواع قالبها انتخاب کنی ...اینجا ابتدا به نیمایی نزدیک شدی وبعد به سپید ...تنها برای یادآوری آموخته ها یمان این مطلب را می نویسم  شعر سپید زیرمجموعه ای از شعر نو هست. تفاوت برجسته شعر سپید با بقیه انواع شعر نو در فرم شعر است به این گونه که در شعر سپید عموما وزن عروضی رعایت نمی شود اما آهنگ و موسیقی وجود دارد. تفاوت شعر نیمایی و سپید و موج نو در این است که شعر نیمایی هم اهنگ داردو هم وزن عروضی-ولی قافیه ها در ان جای مشخصی ندارد ولی شعر سپید اهنگ دارد ولی وزن ندارد و قافیه هم در ان جای ثابتی ندارد و شعر موج نو هم مانند نثر است و اهنگش اشکار نیست و میگویند یک نوع اهنگ درونی دارد که ان را از نثر جدا میکند ما سه قالب شعر نو داریم: نیمایی. سپید. موج نو منبع:www.farsisanj.blog.ir يکشنبه ۲ اسفند ۱۳۹۴ ۱۸:۵۷
فعلا
 يکشنبه ۲ اسفند ۱۳۹۴ ۱۹:۰۸
 يکشنبه ۲ اسفند ۱۳۹۴ ۲۰:۳۴
زندگی،دستِ نوازشِ خداست... درود پرستوی عزیزم.. بسیار موزون و پرمحتوا.. زنده باد..  دوشنبه ۳ اسفند ۱۳۹۴ ۰۴:۱۲
درود بر پرستوی عاشق مرحبا خواهر خوبم زیبا و پر محتوا بود زندگی دست نوازش خداست خارج از هر تعارف و باکلاس صحبت کردن بگم ایول خیلی خوب بود
 دوشنبه ۳ اسفند ۱۳۹۴ ۰۵:۲۹
خانم پور قربان خالق آنه ، اثر زیبای شما پیامی مهم داشت و در سرتاسر نوشته شما خیلی سعی شده بود که به آن متصل بماند . زیبا بود و البته کمی بیشتر محبت و عنایت شما را می طلبید. راستی شما خالق آنه هستید و من خیلی وقت است که چشم انتظار حضور مستمر و مدام \" آنه \" در صحنه هستم... درود بر شما
 دوشنبه ۳ اسفند ۱۳۹۴ ۰۶:۱۵
آفرین بر افکار بلند و زیبای شماباید اینگونه افکار را در جامعه ترویج داد از خواندن این شعر زیبا بسیار لذت بردم (زندگی، دستِ نوازشِ خداست، دریابیم ....)
 دوشنبه ۳ اسفند ۱۳۹۴ ۰۸:۲۶
زیبا و دلنشین سرودید خواهر گرامیاحسنت بر شما و کلام شیوایتان...  دوشنبه ۳ اسفند ۱۳۹۴ ۱۱:۳۵
پرستو جان عزیزم سلامقلمت زیباست و من همیشه سروده هایت را دوباره می خوانم آفرین بر اندیشه های زیبایت پرواز کن با تمامی تبسم ها پرستوی خیالت آشیانه ای نساخت درآسمان حوض چشمان نقشی از ماهتاب چهره ات درون کاسه ای همه را سرکشیدم بداهه ناچیز تقدیم خواهر مهربانم
 دوشنبه ۳ اسفند ۱۳۹۴ ۱۱:۵۱
سلام بر آنه مهرباندر مورد آنه و توانایی هایش بحث شده و فکر کنم لازم نیست ...بیان از عیان بی فایده است و همفکری کنیم با آنه مهربان.....نقاط مثبت سروده فراوان و میگذریم به دلیل کمبود وقت......و آنه فکر می کند فقط می آییم و می رویم  تحت نظر است اشعارش شیوه نوشتن شما مثلا در شعر قبلی ..... شرق آشوبی جهان سوز و کویری بی نشانی قبول اما چرا در دیکلمه خودت این طور می خواندی..... شرق آشوبی جهان سوز و کویری بی نشانی که البته شیوه خواندنت درست بود و صحیح که در اشعار 50درصد آهنگ دست شاعر نیست و به سواد و حال مخاطب بستگی دارد مسئله دوم شباهت آوایی و قرابت معنایی بسیار زیاد بین این دو سروده است شرقِ آشوبی نطفه دردیجهان سوز بی امان،و کویری رعب و خشمیبی نشانی ... هم عیان،طاقِ دل هایِ سِر سیرتزمین گیر هم نهانو فراق از آسمانی که از چنگاز نعشِ هوا بی بند زبان!  دوشنبه ۳ اسفند ۱۳۹۴ ۱۳:۲۰
درود بانو زیباخواندم دل نوشته های زیباست آفرین
 دوشنبه ۳ اسفند ۱۳۹۴ ۱۳:۳۱
با درود : چه بخواهید چه نخواهید ، با ما همسفرید به دیار زیبای احساس ، شاعرانه ... چه با نشان و نام پرستو چه آنه ... پس بسرایید .... هم خود را به اوج رهنمون سازید و هم ما را بنوازید به شعر ... که قریحه و کلام شما ودیعه ایست بسیار با ارزش و ستودنی ... قدرش را بدانید به : کوششی مضاعف و سختگیرانه ... موفق و پیروز باشی بانوی نازنینم ...  دوشنبه ۳ اسفند ۱۳۹۴ ۱۳:۴۵
 دوشنبه ۳ اسفند ۱۳۹۴ ۱۳:۵۱
سلامدوست عزیز زیبا میسرایید و با نظر استادم غلامی هم موافقم سکته اوایی دست شما نیست و نمیتوانید به خواننده القا کنید مگر با اتصال کلمات ان هم از روی معنی . و اشارات معنوی ولی مفهوم زیبا بود مثل کارهای دیگرتان که زیبا فکر شده اند
 دوشنبه ۳ اسفند ۱۳۹۴ ۲۳:۴۲
پرستو جانم، پیامت را گرفتم و لذت بردم. همیشه نویسا باشی نازنین
 سه شنبه ۴ اسفند ۱۳۹۴ ۰۷:۵۸
درود پرستوی زیبا همیشه در اوج باشی دست مریزاد هم شعرت عالی بود هم نوشته هایی که دوستان بزرگوار برایت نوشته اند واقعا خوشحالم که همه را خواندم و آموختم هزار آفرین
 سه شنبه ۴ اسفند ۱۳۹۴ ۱۰:۰۷
..................... ..........................بسیااار زیبااااا آنه ی عزیزم در اوج دیدنت ارزوی من است بروم نظرات دوستان را بخوانم... ..................... ...........................هدیه به اهالی خوب شعرناب: ﺩﺍﻭﯾﻨﭽﯽ ﻣﻮﻗﻊ ﮐﺸﯿﺪﻥ ﺗﺎﺑﻠﻮﯼ \" ﺷﺎﻡ ﺁﺧﺮ\" ﺩﭼﺎﺭ ﻣﺸﮑﻞ ﺷﺪ، ﻣﯿﺒﺎﯾﺴﺖ \" ﻧﯿﮑﯽ\" ﺭﺍ ﺑﻪ ﺷﮑﻞ ﻋﯿﺴﯽ ﻭ\" ﺑﺪﯼ\" ﺭﺍ ﺑﻪ ﺷﮑﻞ ﯾﻬﻮﺩﺍ ﺑﻪ ﺗﺼﻮﯾﺮ ﻣﯿﮑﺸﯿﺪ . ﺭﻭﺯﯼ ﺩﺭ ﯾﮏ ﻣﺮﺍﺳﻢ ﺭﺑﺎﻧﯽ ﺗﺼﻮﯾﺮ ﻣﺴﯿﺢ ﺭﺍ ﺩﺭ ﭼﻬﺮﻩ ﯼ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺟﻮﺍﻧﺎﻥ ﮔﺮﻭﻩﻛﺮﻛﻠﻴﺴﺎ ﯾﺎﻓﺖ . ﺍﺯ ﭼﻬﺮﻩ ﯼ ﺍﻭ ﺍﻟﮕﻮ ﺑﺮﺩﺍﺷﺖ . ﺳﻪ ﺳﺎﻝ ﮔﺬﺷﺖ، ﺗﺎﺑﻠﻮﯼ ﺷﺎﻡ ﺁﺧﺮ ﺗﻘﺮﯾﺒﺎ ﺗﻤﺎﻡ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ ﺍﻣﺎ ﺩﺍﻭﯾﻨﭽﯽ ﻫﻨﻮﺯ ﺑﺮﺍﯼ ﯾﻬﻮﺩﺍ ﻣﺪﻝ ﻣﻨﺎﺳﺒﯽ ﭘﯿﺪﺍ ﻧﮑﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩ . ﮐﺎﺭﺩﯾﻨﺎﻝ ﮐﻢ ﮐﻢ ﺑﻪ ﺍﻭ ﻓﺸﺎﺭ ﺁﻭﺭﺩ ﮐﻪ ﻧﻘﺎﺷﯽ ﺩﯾﻮﺍﺭﯼ ﺭﺍ ﺯﻭﺩﺗﺮ ﺗﻤﺎﻡ ﮐﻨﺪ. ﻧﻘﺎﺵ ﭘﺲ ﺍﺯ ﺭﻭﺯﻫﺎ ﺟﺴﺘﺠﻮ ﺟﻮﺍﻥ ﺷﮑﺴﺘﻪ ﻭ ﮊﻧﺪﻩ ﭘﻮﺵٍ ﻣﺴﺘﯽ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺟﻮﯼ ﺁﺑﯽﯾﺎفت. ﺍﺯ ﺩﺳﺘﯿﺎﺭﺍﻧﺶ ﺧﻮﺍﺳﺖ ﺗﺎ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺑﻪ ﮐﻠﯿﺴﺎ ﺑﯿﺎﻭﺭﻧﺪ. ﺩﺳﺘﯿﺎﺭﺍﻧﺶ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺳﺮ ﭘﺎ ﻧﮕﻪ ﺩﺍﺷﺘﻨﺪ ﻭ ﺩﺭ ﻫﻤﺎﻥ ﻭﺿﻊ ﺩﺍﻭﯾﻨﭽﯽ ﺍﺯ ﺧﻄﻮﻁ ﺑﯽ ﺗﻘﻮﺍﯾﯽﮔﻨﺎﻩ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺧﻮﺑﯽ ﺑﺮ ﺁﻥ ﭼﻬﺮﻩ ﻧﻘﺶ ﺑﺴﺘﻪ ﺑﻮﺩ ﻧﺴﺨﻪ ﺑﺮﺩﺍﺭﯼ ﮐﺮﺩ. ﻭﻗﺘﯽ ﮐﺎﺭﺵ ﺗﻤﺎﻡ ﺷﺪ، ﮔﺪﺍ ﮐﻪ ﺩﯾﮕﺮ ﻣﺴﺘﯽ ﺍﺯ ﺳﺮﺵ ﺭﻓﺘﻪ ﺑﻮﺩ، ﺑﺎ ﺁﻣﯿﺰﻩ ﺍﯼ ﺍﺯ ﺷﮕﻔﺘﯽ ﮔﻔﺖ: ﻣﻦ ﺍﯾﻦ ﺗﺎﺑﻠﻮ ﺭﺍ ﻗﺒﻼ ﺩﯾﺪﻩ ﺍﻡ !!! ﺩﺍﻭﯾﻨﭽﯽ ﭘﺮﺳﯿﺪ :ﮐﯽ؟ جوانﮔﻔﺖ : ﺳﻪ ﺳﺎﻝ ﻗﺒﻞ ﭘﯿﺶ ﺍﺯ ﺁﻧﮑﻪ ﻫﻤﻪ ﭼﯿﺰﻡ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﺑﺪﻫﻢ ﺯﻣﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﺩﺭﮔﺮﻭﻩﻛﺮ ﻛﻠﻴﺴﺎ ﺑﻮﺩﻡ ﻭ ﻫﻨﺮﻣﻨﺪﯼ ﺍﺯ ﻣﻦ ﺩﻋﻮﺕ ﮐﺮﺩ ﻣﺪﻝ ﻋﯿﺴﯽ ﺑﺸﻮﻡ ! بزرگی میگفت: \" ﻧﯿﮑﯽ\" ﻭ \"ﺑﺪﯼ \" ﺩﻭ ﺭﻭﯼ ﯾﮏ ﺳﮑﻪ ﻫﺴﺘﻨﺪ، ﻫﻤﻪ ﭼﯿﺰ ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﺑﺴﺘﻪ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﭼﻪ ﺯﻣﺎﻧﯽ ﺩﺭﻛﺪﺍﻡ ﻣﺴﻴﺮ ﻗﺮﺍﺭ داری...  سه شنبه ۴ اسفند ۱۳۹۴ ۱۹:۵۵
سلام و درود بانو پورقربان عزیزم نگران بحران های سکوت شعر نباشید هر چند جوششی بودن شعر ناخودآگاه کمک شایانی به زبان شعر می کند اما اندیشه های ذهنی تان را به هر صورت ثبت کنید حتی اگر کوششی باشد ... بعدها رگه هایی از آنها در سروده های خوب تان رخنمون می یابد و به الماسهایی گرانقیمت تبدیل می شود ... رسیدن به زبان یکدست و منسجم با گذشت زمان و مطالعه میسر است و باور کنید زمان به غنای شعر کمک بسیاری می کند پس عجول نباشید و در مسیر درست آرام گام بردارید تا کم کم به زبان و سبک خاص خودتان برسید ... نکته بارزی که در سروده هایتان دیده ام همین تلاش تان در رسیدن به زبان خاص خودتان است که بسیار ستودنی ست و حتما موفق می شوید ✿ܓ✿ܓ✿ܓ✿ܓ✿ܓ✿ܓ✿✿ܓ✿ܓ✿ܓ✿ܓ✿ܓ✿ܓ✿ کوه با نخستین سنگ ها آغاز می شود و انسان با نخستین درد در من زندانی ، ستمگری بود که به آواز زنجیرش خو نمیکرد من با نخستین نگاه تو آغاز شدم ... شاملو ✿ܓ✿ܓ✿ܓ✿ܓ✿ܓ✿ܓ✿✿ܓ✿ܓ✿ܓ✿ܓ✿ܓ✿ܓ✿ همیشه باشید و بسرایید
 چهارشنبه ۵ اسفند ۱۳۹۴ ۱۱:۳۵
نطفه دردی بی امان، رعب و خشمی هم عیان، سِر سیرت هم نهان از چنگ بی بند زبان! آدم از خود بی نشان ... سَد پیش و راه پس صدها فغان ، صد بهانه در همان سر فصل و عنوان.... سست و لرزان...... ساکت، ای در نقش انسان، بی اراده کج نشین و سست بنیان، توبه هایت را که عصیان در زمین و آسمان بر تور دارد... نقدِ ایامت چه گویم، ای شتابان و گریزان ...؟ (زندگی، دستِ نوازشِ خداست، دریابیم ....)
 شنبه ۸ اسفند ۱۳۹۴ ۱۵:۲۰
درود برشما شاعره گرامی زیبا وپر احساس بود پیروزباشید
 شنبه ۸ اسفند ۱۳۹۴ ۱۶:۰۶
شعر زیبایی بود موفق باشید
 شنبه ۸ اسفند ۱۳۹۴ ۱۷:۰۲
سلام دوست گرانمایه بسرایید همواره ژرف و زیبا  يکشنبه ۹ اسفند ۱۳۹۴ ۱۷:۳۵
نطفه دردیبی امان، رعب و خشمی هم عیان، سِر سیرت هم نهان از چنگ بی بند زبان! آدم از خود بی نشان ... زیبا زیبا زیبا سروده ات خواندم کیف کردم
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
|
نقد و آموزشنظراتمشاعره
کاربران اشتراک دار
محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
|
||||||||||||||||
شاعر درخواست نقد دارد
ارسال پیام خصوصی
سیاوش آزاد
محمدرضا آزادبخت
سید هادی محمدی
المیرا قربانی 
ساسان نجفی(سراب) 
علیرضا حاجی پوری باسمنج راوی عشق 
کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.