سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

يکشنبه 9 ارديبهشت 1403
  • روز شوراها
20 شوال 1445
    Sunday 28 Apr 2024
      به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

      يکشنبه ۹ ارديبهشت

      تنها با چشمانت نمی شود دنیا ساخت...

      شعری از

      علی حاتمیان

      از دفتر سلام نوع شعر سپید

      ارسال شده در تاریخ يکشنبه ۱۸ بهمن ۱۳۹۴ ۲۰:۴۲ شماره ثبت ۴۴۵۷۵
        بازدید : ۳۸۹   |    نظرات : ۱۲

      رنگ شــعــر
      رنگ زمینه

      تنها با چشمانت نمی شود دنیا ساخت

      وقتی دنیایم غرق است در تاریکی

      تاریک تاریکم در تنهایی

      تنهای تنهایم و تنها تو می دانی

      با برق چشمانت دمی آرام می گیرم

      باز هم ولو می شوم روی این فرش های ماشینی...

      این بار تو را در قعر این احساس، خاک باید

      در بار دوم هم تو را در قعر تنهایی...

      آرام می گریم تو را باز هم نمی آیی

      در جمع اغیاری و از حالم نمی دانی...

      آخر تمامت میکنم یک روز، باور کن

      باور کنی یا نکنی: یک روز تو تنهایی
      ۸
      اشتراک گذاری این شعر

      نقدها و نظرات
      جمیله عجم(بانوی واژه ها)
      دوشنبه ۱۹ بهمن ۱۳۹۴ ۰۷:۲۵
      خندانک خندانک خندانک خندانک
      خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
      درود برادربزرگوارم
      بسیارزیبا بود خندانک خندانک خندانک
      خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
      عباسعلی استکی(چشمه)
      دوشنبه ۱۹ بهمن ۱۳۹۴ ۱۳:۲۸
      درود بزرگوار
      غمگین و زیباست خندانک خندانک خندانک
      صفیه پاپی
      دوشنبه ۱۹ بهمن ۱۳۹۴ ۱۵:۰۶
      ............. خندانک خندانک خندانک .................
      درود همشعر خوبم خندانک
      زیباااا بود خندانک خندانک خندانک
      سپااااس خندانک
      .............. خندانک خندانک خندانک ................
      هدیه به اهالی خوب شعر ناب:

      مردی بودا را دشنام داد، هیچ نگفت و آن ده ترک نمود. مرد را گفتند که دانی چه کس را ناسزا گفتی؟ گفت: ندانم. گفتند که بودا بود، عارفی بزرگ است. پس مرد بر زندگی اش بیمناک گشت. در پی اش رفت و روزی دیگر او را یافت. بر پایش افتاد و بخشش طلبید. گفت: “تو که هستی و چه می خواهی؟ طلب عفو از چه روی است؟” گفت: “دیروز تو را دشنام دادم، حال نادم هستم و طلب بخشش دارم.”
      گفت: از امروز بگو، من از دیروز هیچ نمی دانم.
      حسين زرتاب
      دوشنبه ۱۹ بهمن ۱۳۹۴ ۱۹:۵۵
      تمامت می کنم آخر ترا یک روز

      سلام و سپاس دوست ارجمند

      قلمتان همواره سبز و شکوفا
      فریبا غضنفری  (آرام)
      دوشنبه ۱۹ بهمن ۱۳۹۴ ۲۱:۵۸
      باور کنی یا نکنی ، یک روز تو تنهایی ..... بسیار زیبا
      درود بر شما خندانک خندانک خندانک
      بهاره ترابی (بهارنارنج)
      پنجشنبه ۲۲ بهمن ۱۳۹۴ ۲۱:۴۷
      خندانک خندانک خندانک خندانک
      تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


      (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
      ارسال پیام خصوصی

      نقد و آموزش

      نظرات

      مشاعره

      کاربران اشتراک دار

      محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
      کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
      استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
      0