سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

دوشنبه 17 ارديبهشت 1403
  • روز اسناد ملي
28 شوال 1445
    Monday 6 May 2024
      به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

      دوشنبه ۱۷ ارديبهشت

      رضایت در عاشورا

      شعری از

      محمد محسن خادم پور

      از دفتر شعرناب نوع شعر نیمائی

      ارسال شده در تاریخ جمعه ۱ آبان ۱۳۹۴ ۱۳:۳۶ شماره ثبت ۴۱۵۵۹
        بازدید : ۴۹۸   |    نظرات : ۲۲

      رنگ شــعــر
      رنگ زمینه
      دفاتر شعر محمد محسن خادم پور
      آخرین اشعار ناب محمد محسن خادم پور

      ظهر عاشورا وُ هرم تشنگی

      میکشد شعله به قصد ِ امتحان از بند بند بندگی

      روبرو انبوه ِ دشمن در فریبی آزگار

      با شعار ِحفظ دین

      صف کشیده در تقابل با یقین

      این طرف یک کاروان در التهاب وُ اضطراب

      کشته هائی قطعه قطعه بی مزار

      نعش ِ اکبر بی کفن

      زخمهای بی شماری در بدن

      دستِ عباس ِعلمدار ِ رشید

      شد جدا از پیکر ماه ِ شهید

      خیمه ها خالی وُ زینب سوگوار

      شیر خواری بیقرار

      دشمن وحشی رها

      رفت سمت ِ خیمه ها

      تا بگیرد تاب ِجنگیدن از آن مرد ِ خدا

      خون به جوش آمد دلِ نستوه را

      پاک کرد از صورتش اندوه را

      در شگفت آورد دشت و کوه را

      آن همه داغی که او در سینه داشت

      بار سنگینی به دوشش میگذاشت

      آمد از میدان به سوی رهزنان

      هریک از سوئی گریزان در خیال حفظ جان

      لحظه هائی خنده آمد بر لبان ِ بچه ها

      آمده مولا به سمت ِ خیمه ها

      گفت : ای اهل حرم

      در امان باشید از ترس و ستم

      چون خدا همراه وُ آئین شماست

      صبر بر این مشکل آذین شماست

      گفت : میدانم که لبها تشنه است

      دستم اما بسته است

      جسم یارانم به خاک افتاده است

      دیگر اکنون کشتن من ساده است

      چون شنید اصغر تبسم ها نمود

      پرده ای دیگر گُشود

      تشنه ام بابا نه اما بهر آب

      بعد از اکبر من ندارم هیچ تاب

      با زبان بی زبانی گفت : بابا این گلو

      میبرد از دشمن تو آبرو

      سوی میدانم ببر در گفتگو

      آخرین اتمام حُجَت را بگو

      شاید از این جمع حتی یک نفر

      باز گردد از مسیر ضد دین ِ بی ثمر

      بوسه زد بر دست آن فرزند خُرد

      در عبا پوشاند وُ سمت ِ جبهه برد

      گفت : ای لشکر که با من دشمنید

      قطره ی آبی به کودک میدهید

      تا که از ننگ دو عالم وارهید

      او ندارد با شما جنگ وُ جدل

      تشنه مانده بی جهت در کارزار

      کُشتن ِکودک ندارد افتخار

      بیش از این او را نباشد انتظار

      ناگهان تیری سه شعبه پرکشید

      رشته ی پندار ِ ایمان را دَرید

      خون اصغر ریخت در دست ِ پدر

      آسمان نوشید ایثار ِ پسر

      رو به سوی خالق هستی نمود

      چهره ی غمدیده را از هم گشود

      شکر می گویم تو را ای قادر بی انتها

      ای خدای ظاهر وُ باطن یکی

      اول وُ آخر جهان را متکی

      چون تو می بینی مصیبت های ما

      میشود آرام پس دلهای ما

      این من وُ این نوجوانهای رسول

      این من وُ این حاصل ِ صبر ِ بتول

      این من وُ این پایداری در اصول

      این من وُ این عهد وُ پیمان ِ الست

      شاهدی ، سختی مسیرم را نَبَست

      تا رضایت را ، رضا آرم به دست


      محمد محسن خادم پور – 1394 – حرم مطهر امام رضا (ع)
      ۳
      اشتراک گذاری این شعر

      نقدها و نظرات
      تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


      ارسال پیام خصوصی

      نقد و آموزش

      نظرات

      مشاعره

      کاربران اشتراک دار

      محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
      کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
      استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
      0