برای دختر یک روزه ام
معصومه
تا چشمِ خود را بر جهان وا کرده گریان می شود
از شوق، چشمِ ابرها لبریزِ باران می شود
از نورِ چشمش می زند چشمِ ستاره برق و با ...
دیدارِ لبهایش هلالِ ماه خندان می شود
چرخِ فلک بر دورِ او میچرخد و کلّ زمین ...
امشب برای دخترم گهواره گردان می شود
دریای احساسم شود موّاج از موجِ لبش
از انعکاسِ صورتش خورشید رخشان می شود
چشم انتظارش بودم و امشب برای دیدنش ...
از بی قراری کوهِ صبرم آتش افشان می شود
در فصل دل می روید و تقویم بر هم می خورَد
فصلِ زمستان گرچه است امّا بهاران می شود
امشب شمیمِ غنچه ام بر خانه ی دل می وَزد
زین پس برایم تا ابد دنیا گلستان می شود