سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

شنبه 8 ارديبهشت 1403
    19 شوال 1445
      Saturday 27 Apr 2024
        به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

        شنبه ۸ ارديبهشت

        وهمِ عبوس ...

        شعری از

        منوچهر مجاهدنیا

        از دفتر اشعار آزاد نوع شعر دلنوشته

        ارسال شده در تاریخ يکشنبه ۱۸ خرداد ۱۳۹۳ ۲۲:۰۲ شماره ثبت ۲۷۰۸۶
          بازدید : ۹۱۳   |    نظرات : ۱۶۰

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر منوچهر مجاهدنیا

        این دلنوشته را که اداره محترم ارشاد شهرم در سال 91 اجازه چاپ در مجموعه خاکِ تشنه نداد ، این جا تقدیم می کنم به تمامی عزیزان شاعر سایت ناب ، منجمله جناب حاج فکری ، استاد دکتر میر سلیمانی ، استاد اقتداری ، استاد دلجویی ، جناب دانش مایه ، جناب استکی ، جناب زارع ، جناب نظری ، جناب عباسی ، سرکار خانم شهبازی ، بانو صدف عزیز ، خانم نیکو حرف ، خانم شجاعی ، خانم رها ، خانم نینا شفیعی ، خانم انتظاری ، خانم اسماعیل تبار ، جناب دکتر افخمی ، خانم ناصری ، خانم خیاط پیشه ، خانم عرفانی ، استاد آکوچکیان ، خانم هاتف ، خانم مهاجری ، جناب حمید راد ، خانم ها راسخ ، خانم پاپی ، جناب مرادی ، جناب محسنی ، جناب آصف ، جناب رمزی ، استاد اخباری ، جناب جلالی ، استاد آیت اللهی و همه عزیزانی که نام شان در ذهن ام نیست ،
          باشد که مقبول افتد .
         
        بر سایه های خیالِ وهمی عبوس
        من را آویختند
        در سرزمینی که فرعونیان
        بر سجده نمی شدند
        و
        عابدان با جامه گانی نفیس
        تفخر را در محراب های سنگی
        به عاریت بر رعایا ارزانی می داشتند
        مصلوبمان کردند بر صلیب خویش
        آنگاه رهایمان ساختند با توهمی گُنگ
        در دهلیزهای سردِ معابد
        و
        گزمه گانی دریده چشم
        با شلاق های چرمین در دست
        تاهیچ پژواکی زیرِ تاقی های سخت بر نتابد
        در سر زمینِ داغ نه گندمی جوانه زد
        نه بُزی زایید
        و
        شیر در پستان مادران خشکید
        بکارت دختران به تاراج حرمسراها رفت
        مَردان نطفه هاشان همه ناقص
        از آن پس
        از بطنِ هیچ زنی گُردی زاییده نشد
        اکنون سر زمین من در نفرین زمان ایستاده است ...!
         
         
        " کرمانشاه - تابستان 1356"
        ۱۰
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        0