تقدیم به کودکان مظلوم فلسطین، بحرین، لیبی و... به امید آزادی و آرامش تمامی انسان های آزاده...
نوگل زیبای من جُرمِ تو چیست؟؟
این چه سطری از کتابِ زندگی ست؟؟
غنچه باید در گلستان بشکفد
با نوازش های باران بشکفد
پس چرا محکومِ خشمِ باد شد؟؟
خنده های او چرا فریاد شد؟؟
سهمِ او این چشم های تَر نبود
اشک و آتش، خون و خاکستر نبود
باز هم جنگ است و یک شهرِ خراب
در نگاهش بس سؤالِ بی جواب
کو پدر کو مادر و کو خواهرم؟؟
کو عروسک، کو کتاب و دفترم؟؟
سهمِ این کودک چرا تنهایی است؟؟
قسمتِ من آه و اشک و زاری است؟؟
هِق هِق است لالاییِ شب های من؟؟
با یتیمی طی شود فردای من؟؟...
شانه های کوچکت سنگین شده ست؟
از غمِ بابا دلت غمگین شده ست؟
شرم دارم از نگاهِ پاکِ تو
دل فدای ناله ی غمناکِ تو
نه عزیزم غصه ها حقِ تو نیست
سهمِ تو ای گل، بهارِ زندگی ست
صبر کن جانم...بهاران می رسد
نوبت جشن و چراغان می رسد
باز هم طاقت بیاور ماهِ من
سوسن و نسرین و یاسم، نسترن
عاقبت کابوسِ شب سَر می شود
فصلِ پرواز کبوتر می شود
نازنینم چشم هایت را ببند
خوابِ بابا را تو می بینی... بخند...