سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

شنبه 8 ارديبهشت 1403
    19 شوال 1445
      Saturday 27 Apr 2024
        به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

        شنبه ۸ ارديبهشت

        خداحافظ ای عشق آخریتنم

        شعری از

        اسامه یعقوبی

        از دفتر ترانه های خستگی نوع شعر ترانه

        ارسال شده در تاریخ شنبه ۲۰ مهر ۱۳۹۲ ۱۳:۳۰ شماره ثبت ۱۹۱۴۴
          بازدید : ۵۳۳   |    نظرات : ۱۲

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر اسامه یعقوبی

         

        خدا حافظ عزیز نازنینم          

         خداحافظ ای عشق آخرینم

         

        دیگه رفتم  خودت خواستی نباشم

        شکستی  عهدت ٌ  تا من فنا شم

         

        دارم میرم  نباشم خار چشمات

        ببین رفتم که شیرین باشه دنیات

         

        باید  دل کند و رفت این تنها راهه

        تو که نیستی  همه عمرم  تباهه

         

        خداحافظ  نگو  که بی وفا بود

        مگه دل لحظه ای از تو جدا بود

         

        ندیدی و نفهمیدی که بودم

        منی که هر نفس یاد تو بودم

         

        سراپا دل شدم  مال تو بودم

        اسیر  وبنده و رام  تو بودم

         

        بهت گفتم تویی تعبیر خوابم

        تو هستی لایق  احساس نابم

         

        چقدر ساده گذشتی از کنارم

        زدی آتش به روز  و روزگارم

         

        زدم قفل غرور روی لبانم

        نیومد شکوه ای روی زبانم

         

        دلم را توی سینه خاک کردم

        وجودم رو  زکینه پاک کردم

         

        دیگه چیزی ازم باقی نمونده

        همه چیزٌ غم عشقت سوزونده

         

        دارم میرم  ولی با خاطراتت

        دلم تنگ واسه فرم نگاهت

         

        آخه این کوچه ها بوی تو داره

        به هرجا میرم از تو یادگاره

         

        به جون تو دیگه طاقت ندارم

        دارم کم کم تو بازی  کم میارم

         

        دلم میخواد تو این روزای آخر

        بگیرم  دستاتو یک بار دیگر

         

        بپرسم از تو  و از روز و حالت

        بدوزم چشمم ٌ تو اون نگاهت

         

        فقط با من بگو فکر چه بودی

        تویی که مدعای عشق بودی

         

        چرا راحت رو حرفات پا گذاشتی

        چرا گفتی  دوستم داری، نداشتی

         

        ببخشید غیر تو یاری ندارم

        که از اندوه دل با اون بنالم

         

        گمون کردم  هنوز سنگ صبوری

        نبود یادم که از من دیگه دوری

         

        خداحافظ عزیز نازنینم

        خداحافظ ای عشق آخرینم

         

         

         

        ۰
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        0