آهسته تر بگذر

هوللطیف خرامان می روی جانا ،کمی آهسته تر بگذر ز سیل اشک چشمانم امین و بی خطر بگذر تو را با ما خیالی نیست ای سلطان جاویدان دمی از نزد درویشان جوانمردانه تر بگذر خیال تیغ های تو امانم می دهد هردم بکش نازک دل مارا و آنگه بی خبر بگذر برای من همین بهتر تو باشی تشنه ی خونم بنوش از خون من جانا و آنگه تشنه تر بگذر صلاح کار شاهان را به جز شاهان نداند کس نمی گویم تامل کن ولیکن مختصر بگذر کلامم از خلیج فارس تا دریای عمان است به مستی از دل شیراز تا بحر خزر بگذر شب و روزم بگردانی، به رفتن های طوفانی بگردان شام تار ما و چون شمس و قمر بگذر حدیث عشق چشمت با دل فاحه تواتر یافت روایت کن به شیوایی،حدیث معتبر بگذر تقدیم به همه ی شما عزیزان شعر ناب بادرود فاحه