سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

سه شنبه 18 ارديبهشت 1403
    29 شوال 1445
      Tuesday 7 May 2024
        به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

        سه شنبه ۱۸ ارديبهشت

        باغِ غم

        شعری از

        جاسم ثعلبی (حسّانی)

        از دفتر شهر شعر نوع شعر ترانه

        ارسال شده در تاریخ چهارشنبه ۸ خرداد ۱۳۹۲ ۰۰:۳۷ شماره ثبت ۱۲۸۶۵
          بازدید : ۷۰۰   |    نظرات : ۴۴

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه


        باغِ غم
        نمی دونم چی شدم وقتِ ســحر
        دلِ من می پیچه و شور می زنه
        خواب وحشت قلبمُ  دیونه کرد
        روی اعصابِ سرم زور می زنــــه
        ***
        پا شدم تو باغِ غم قـــــــدم زدم
        روی شاخه هاش هزار خاری دیدم
        قسمتم می چرخه با دورِ زمــان
        لبُ بستم روز و شب زاری دیدم
        ***
        شب که میشه تار می بینه چشام
        باز مهمونه دلم تو چاهِ فــــــــکر
        خسته میشه دستم از مهر و نماز
        می شمارم دانه با تسبیح و ذکر
        ***
        دور نشو ازم همش به یادتــــم
        می بینم سرابِ تو پشتِ ســرم
        تو سکوتِ سردِ دردِ الــــتهاب
        عاشقونه با دلت حرف می زنم
        ***
        جسم من سالم و هیچ دردی نداشت
        درد و زارم از جفایِ عهد توســـــت
        بی خیالی از فریبِ روزگـــــــــار
        اونی که دلم شکسته رعد توسـت
        ***
        گرد و بادت اومده فصلِ بهــــار
        وقتی من تو باغِ گلها مهمونــم
        دودِ تو هر دو چشام رو کور کرد
        وسطِ آتیش قهرت زندونــــم
        ***
         
        دور نشو ازم همش به یادتـــم
        می بینم سرابِ تو پشتِ ســرم
        تو سکوتِ سردِ دردِ التــــهاب
        عاشقونه با دلت حرف می زنم
        ***
        جاسم ثعلبی (حسّانی) 07/03/1392
        ۰
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        طاهره حسین زاده (کوهواره)

        دبیر فارسی و علوم و دینی ااا زنگ های تفریح و شکوفه چینی ااا ریاضی و اعداد و نمره و جبر ااا الهی روزگارِ خوش ببینی ااا یادش بخیر بچّگی و نفهمی ااا میونِ مردم و بازی و شادی ااا خونه مامان و چائی و نعلبکی چینی ااا بزرگ شدن خوب نبودِش بی صفاست ااا حتی پیشِ تو که عزیزترینی ااا بداهه ی
        شاهزاده خانوم

        تا چشم گذاشتم همه قایم شدن ااا هیچی نداشتم واسه عاشق شدن ااا دیدی عمو دنیا سرم چی آورد ااا دیگه مهم نی که کی چی چی آورد
        طاهره حسین زاده (کوهواره)

        مسرور آن عزیزی ست که نشکند دلی را ااا محبوب تک رفیقِ یکتای بی بدیل است ااا ماءنوس با خدایَم از هرچه درد رهایَم ااا نورِ شَعَف نَویدَش بر روشنی وکیل است ااا بداهه ت
        شاهزاده خانوم

        توی این کوچه به دنیا اومدیم ااا توی این کوچه داریم پا می گیریم ااا یه روز هم مثل پدربزرگ باید تو همین کوچه ی بن بست بمیریم
        ساسان نجفی(سراب)

        دانید که با عشق در تنمان جان دمیده است آن خالق هستی که آخر کار ما به اوست اا بداهه ت

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        0